مردی که مداوم خواب اینو میبینه که یک گنگستره و وقتی که دوستش "مالک" به زندان میره و آشوب به پا میشه زندگی واقعیش آنچنان هم با خواب همیشگیش تفاوتی نمیکنه.
این مستند نگاه عمیقی به مسائل پیچیده ای دارد که جوانان روستایی آمریكا در شرق کارولینای شمالی با آن دسته پنج نرم میکنند ، فیلمساز "مارگارت بایرن" در طول این مستند زندگی سه پسر آفریقایی-آمریکایی را مورد بررسی قرار میدهد.
یکی از قهرمانان مشت زنی تایلند برای ثبت یک طرح وارد بحث و جدل بحث برانگیزی با دولت میشود که به زندانیان اجازه می دهد برای آزادی خود مبارزه کنند و برنده این مسابقات عفو خواهد شد...
هنگامی که دوسـت پسر دبیرستانی جسیکا "چیس تینور"بازیکن بیسبال ستاره، به شهر باز می گردد باعث میشود تا جسیکا بتواند به شغلش رونق دهد و آینده بهتری برای خود به ارمغان بیاورد...
"موتی" پسری است ۱۴ ساله که از او انتظار میرود به حرفه خانوادگی بپیوندد و در مزرعه پرورش بوقلمونی که پدر بزرگش سالها پیش و در بدو مهاجرت بنیان گذاشته، کار کند. اما موتی شیفته سر هم کردن قطعات اوراق شده ماشینها و به راه انداختن آنهاست و علاقهای به کسب و کار موروثی نشان نمیدهد. برای پدر و پدربزرگ، این سرکشی حکم اعلام جنگ را دارد.
یک دانشجوی فقیر کننتسی زیبا را نجات داده و به او علاقه مند می شود. یک جادوگر با او قراری گذاشته و قول می دهد اگر او نامش را در یک قرار داد بنویسد، ثروتی عظیم و هر چیزی که بخواهد به او خواهد داد و...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
"ماکاریو" گرسنه و فقیر، آرزوی یک وعده غذای خوب را دارد. وقتی همسرش برای او یک بوقلمون آماده می کند، "ماکاریو" با سه موجودیت روبرو می شود، شیطان، خدا و مرگ. آنها از او درخواست غذا می کنند اما او فقط به "مرگ" جواب مثبت می دهد و...
گلوریا متوجه می شود که سه تن از بهترین دوستانش به همراه همسرش برای مال و اموال و جان او نقشه کشیده اند ، حال انتقامی سخت از طرف گلوریا منتظر آن هاست...
"پائولا" تاجر زیبا و موفق چهل ساله ای است.او عمیقا عشق "راجر" شریک پنج ساله اش است."راجر" مرد جذابی است که او را دوست دارد اما برای از دست دادن آزادی اش بسیار خودخواه است.وقتی "پائولا" با "فیلیپ" وکیل 24 ساله و پسر یکی از مشتریان ثروتمندش آشنا می شود،"فیلیپ" عاشق او می شود اما...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
«دکتر لاول» (نيسن)، در شهري در کنار جنگل هاي کارولايناي شمالي، «نل» (فاستر) را پيدا مي کند؛ دختري سي ساله اي که سال هاست در قلب جنگل ها، در کلبه اي با مادر لالش زندگي مي کرده است. مادر «نل» به تازگي مرده و همين باعث توجه ديگران به «نل» شده است. در نخستين برخوردها «دکتر لاول»، «نل» را وحشي، هراسان از انسان و نور و شهر و هر وجهي از تمدن مي بيند. اما دخترک باهوش است...