داستان فیلم درباره پسری به نام "ویکی" است که با پدرش و یاران او قصد ربودن طلا از گنجینه تعدادی شوالیه را دارند ولی دختری راهزن زودتر از ویکی موفق به برداشتن کلید می شود. در این هنگام ویکی نیز داخل زندان چوبی شده و با تعدادی اسکیمو که به اسارت گرفته شده اند روبرو می شود و ...
این فیلم به عنوان پیشدرآمدی بر سری فیلمهای هری پاتر میباشد که توسط طرفداران این مجموعهی محبوب ساخته شده است. این فیلم داستان زندگی تام مارولو ریدل یا همان لرد ولدمورت را روایت میکند و…
این فیلم داستان یک خانواده گرجستانی را به تصویر می کشد که همگی زیر یک سقف زندگی می کنند، وقتی “منانا”ی ۵۲ ساله تصمیم می گیرد از خانه پدر و مادرش خارج شود، همه شوکه می شوند و…
فیلم داستان "نیکولای" فیزیکدانی روسی را روایت می کند که به هتلی بازمی گردد که نزدیک به نیم قرن پیش با عشق خود آشنا شده بود.بیشتر زمان فیلم در اواخر قرن نوزدهم و در هتلی متروکه اتفاق می افتد و...
"آن" به همراه دو پسر و همسر خود زندگی ساده ای در تریلر حیاط مادرش دارند.اما وقتی پزشکش به او می گوید مبتلا به سرطان است و تنها دو ماه وقت دارد زندگی اش کاملا تغییر می کند.او لیستی از کارهایی که قبل از مرگ می خواهد انجام دهد آماده می کند و ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 24 جایزه و نامزد دریافت 28 جایزه دیگر.
فیلم داستان ارتباط یک مغازهدار عجیب و غریب با یک فیلمساز ناشی را روایت میکند. این مستند داستانی به معرفی "بنکسی" هنرمند مشهور بریتانیایی و هنر خیابانی می پردازد ...
جزیرهی “ماتانوی” باید با تهدیدی بزرگ به نام “ماکوتا” مواجه شود، تنها اُمید برای زنده ماندن ساکنان جزیره، دو روستایی هستند که باید هفتمین “توآ” را پیدا کرده و “ماسک نور” را به او تحویل دهند ...
پس از حمله آلمان نازی به لهستان در سال 1939، شوروی در نوامبر همان سال به کشور فنلاند حمله کرد. در این بین مردم فنلاند خانه ها و خانواده های خود را ترک کردند و عازم جنگ شدند. این فیلم بر روی دو برادر کشاورز متمرکز است ...
خوسلا یک مرده سطح متوسط جامعه میباشد وی روزی کابوسی میبیند که در حال مرگ هست و هیچ کس به مرگش اهمیت نمیدهد نه فرزندانش و نه همسایه هایش بنابراین تصمیم میگیرد …
در حومه بریتانیا، خانواده هاربر در یک سفر کمپینگ تابستانی قرار می گیرند تا بتوانند تنش های گذشته را دفن کنند و از پیوند خانوادگی لذت ببرند. اما زمانی که اردوگاه آنها خراب شده است ...
یک مجری تلویزیونی به نام "جوانا ابرهارت" و شوهرش، "والتر کرزبی" ، به حومه ی آرام و بی سروصدای استپفورد نقل مکان می کنند. پس از چندی "جوانا" که استپفورد را زیادی آرام و شسته رفته یافته، از رفتار مردسالانه و در عین حال، ظاهرا شاد و رضامندانه ی زنان آن جامعه ی کوچک یکه می خورد ...
این فیلم که در طی چهارسال ساخته شده است به زندگی شخصی و حرفه ای "کانر مک گرگور" یکی از برترین بوکسورهای حال حاضر میپردازد. از زندگی در خانه مادرش تا بدست آوردن مقام های جهانی و زندگی قهرمانی.