"مری کی" که از همسر خود جدا شده توسط تلفنهایی از طرف زنی اسرار آمیز شکنجه می شود. وقتی آن زن فاش می کند که از گذشته تماس می گیرد "مری" سعی می کند ارتباط را قطع کند، اما به آن زن از طرد شدن خوشحال نیست و سعی می کند از راه وحشتناکی انتقام بگیرد...
“نواک” پیمانکاری لهستانی به همراهی گروهی کارگر به لندن می رود تا نیروی ارزان قیمت برای کار در یک پایگاه دولتی فراهم آورد.او باید پروژه و گروهش را مدیریت کند در حالیکه آنان با وسوسه غرب،تنهایی و دوری از خانواده هایشان روبرو هستند.او تنها فردی در گروه است که می تواند انگلیسی صحبت کند و از همین قابلیتش به عنوان ابزاری در برابر گروهش استفاده می کند……..
کنتس با یک مشکل روبروست.او 400 ساله است و باید برای جوان ماندن پیش از هالووین سه بار خون یک باکره را بنوشد.او "سباستین"،خدمتکار خود و خوناشامهای تحت فرمان خود را برای پیدا کردن یک شخص می فرستد اما این کار در لس آنجلس دهه 80 کار راحتی نیست...
فیلم داستان واقعی قهرمان محلی ایرلند و تبهکاری مشهور “مارتین کیهیل” است.او دو سرقت شجاعانه را به همراه تیمش در ایرلند به اجرا می گذارد اما بطور ناخواسته توجه پلیس،ارتش آزادیخواه ایرلند و اعضای تیمش را جلب می کند…
یک دانشجو و همکلاسی هایش در تلاشند تا به آزمایش های مخفیانه ای برای خلق شبحی پی ببرند. آزمایشی که ظاهرا فریبنده است ولی به شدت باعث آسیب زدن به یک زن جوان می شود. هدف آنها از این آزمایش به دست آوردن نیروهایی که توسط این دختر آزاد شده است،می باشد.زمانی که این آزمایشات حل می شود،یک دانشجوی ساده دکترا با حقیقتی وحشتناک روبه رو می شود:آزمایشات آنها موجب خلق نیروی بی صدایی شده است…
یک پسر و یک دختر نوجوان به این فکر می افتند که با خودرو یک سفر جادهای را شروع کنند و به سواحل کالیفرنیا بروند تا از فانوس دریایی آن عکسبرداری کنند …...
"والتر مانچینی" به همراه همسر خود "ایو" برای نجات زندگی مشترک خود به تعطیلات آخر هفته رفته اند.اما وقتی مردی به نام "آدام" را در میانه راه سوار می کنند،همه چیز تغییر می کنند.آنها متوجه می شوند "آدام" فراری خطرناکیست که پلیس و همکاران تبهکارش در تعقیبش هستند...
داستان عاشقانه اي راجع به يک پسر جوان بنام کرک (جي بارشل) که در فرودگاه کار مي کند، او دختر روياهايش مالي (آليس اوا) را در آنجا ملاقات مي کند اما اعتماد به نفس لازم را براي شروع يک رابطه قوي عاطفي ندارد، اما دوستانش تا حد ممکن در اين راه به او کمک مي کنند و او را به جلو هل مي دهند اما...
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 39 جایزه دیگر.
فیلم در سال ۱۹۱۹ و به صورت سیاه و سفید آغاز می شود. بخشی از اموال اپرای پاریس به حراج گذارده شده و از جمله شرکت کنندگان در این حراج، مردی سالخورده است که با عنوان ویکونت رائول دو شانی معرفی می شود. اولین مورد حراجی عروسک میمونی است که سنج می زند و ویکونت آن را می خرد. پس از آن نوبت به حراج چلچراغ عظیم اپرای پاریس می رسد که با پرده ای پوشانده شده است. برای نمایش آن پرده را کنار کشیده و چلچراغ را به بالا می کشند. با بالارفتن چلچراغ زمان به عقب و ۱۸۷۰ یعنی دوران رونق سالن اپرای پاریس برمی گردد و فیلم رنگی می شود و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
ورونیکا(ژاکوب) به کراکوف میآید و در مدرسه موسیقی به تحصیل آواز میپردازد، اما پس از مدتی بیمار میشود و طی نخستین اجرای عمومیاش روی صحنه میمیرد. در همین زمان در پاریس، ورونیک(ژاکوب) آرزوهایش را برای بدل شدن به یک خواننده حرفهای کنار میگذارد تا معلم مدرسه شود و در این بین با عروسکگردانی ملاقات میکند. ورونیک در ضمن گوئی با نوعی تلهپاتی وجود همزاد درگذشتهاش را حس میکند.
فیلم داستان موازی زندگی دو مرد است که دچار وسواس های ج.ن.س.ی هستند یکی از آزار و اذیت زنان لذت می برد یکی از تجربه داشتن رابطه در خیابان با افراد سرگردان و بی خانمان ...