یک زیست شناس حافظ طبیعت، فردی را که از ترس از دست دادن گذشته خود و یک دانشمند جوان که از آینده خود در یک سفر حماسی، چهار ماهه در سه کشور ، از طریق کشف نشده و خطرناک مطمئن نیست ، دور هم جمع می کند ...
همانطور که می دانید، دایناسورها در دوره کرتاسه رشد کردند، بسیاری از ویژگی های خارق العاده اما ظاهراً بی فایده از جمله سنبله، شاخ، تاج و "بازوهای" شان تکامل یافتند. این برنامه، موارد غیرمعمولی را بررسی می کند که ...
یک دختر ساده لوح روستایی تصور می کند که مرد ازاو فقط برای صرف شام دعوت کرده است. اما هنگامی که از او خواستگاری می شود، برای مقابله با رئیس خود بازمی گردد ولی او را مرده می یابد. و متهم اصلی قتل کسی نیست جز خودش.
گروهی از جنایتکاران که تحت شرایط پیچیده ای مجبورند با هم جمع شوند و با همدیگر برای کشف اینکه دقیقا چه اتفاقی افتاده است راه حلی پیدا کنند در مانده اند. این در زمانیست که کاری که به راحتی برای آنها انجام می شده با مشکل روبرو شده و...
کمیته‌ی پیوند اعضا، تنها یک ساعت وقت دارد تا تصمیم بگیرد که کدام یک از سه بیمار موجود، لیاقت پیوند قلب و ادامه‌ی زندگی را دارد. آنها این تصمیم را با تمام مشکلات موجود، می‌گیرند و هفت سال بعد، با عواقب آن تصمیم سرنوشت ساز، دست و پنجه نرم می‌کنند...
الی مدیر پروژه توسعه املاک و مستغلات توسط شرکت برای به دست آوردن ملک ساحلی ، فرستاده می شود. برودی می خواهد مطمئن شود که اسکله محبوب شهر دست نخورده باقی بماند...
دو دوست صمیمی به نام های بیل و اندی برای جا افتادن در جامعه، تلاش می کنند. بیل تصمیم می گیرد که هردویشان باید عاشق شوند. لذا یک سری ماجراهای چندین ساله را آغاز می کند که نه تنها دوستی، بلکه درک عقلانیت آنها را نیز به چالش می کشد...
تابستان روح (زمانی که انقلاب نمی توانست از تلویزیون پخش شود) مستندی طولانی مدت دربارهٔ جشنواره فرهنگی افسانه ای هارلم در سال ۱۹۶۹ است که موسیقی و فرهنگ آمریکایی آفریقایی را جشن می گرفت، و غرور و وحدت سیاه را ترویج می کرد.
تابستان روح (زمانی که انقلاب نمی توانست از تلویزیون پخش شود) مستندی طولانی مدت دربارهٔ جشنواره فرهنگی افسانه ای هارلم در سال ۱۹۶۹ است که موسیقی و فرهنگ آمریکایی آفریقایی را جشن می گرفت، و غرور و وحدت سیاه را ترویج می کرد...
عدنان و هيكران خوشبختانه ازدواج كرده اند ، اما وقتي پسرشان در اثر يك تصادف مرموز مي ميرد ، آدانان از همسرش دور مي شود. هيكران شروع به تحقیق درباره گذشته خود می کند تا ببیند چگونه این امر می تواند به مرگ پسرش ارتباط برقرار کند...
خانواده ییلماز به دلیل مشکلات مالی در خانه مادربزرگ خود ساعدت نقل مکان می کنند. خانه قدیمی سعادت ، موجوداتی زندگی می کنند. و این موجودات کسی را در خانه نمی خواهند...
هیل با ظاهر متفاوت و رفتار عجیب توجه را به خود جلب کرد. او به همراه مادرش ، مادربزرگ افسرده و عمه اش آزرا در خانه ای تاریخی و وهم انگیز در نوشیر زندگی می کند. پدر هیل قبل از تولد او ناپدید شده بود و دیگر هرگز دیده نشده بود. هیل کابوس وحشتناک می بیند...
یک دختر در خانه خانوادگی خود شیطانی را آزار می دهد. چندین اتفاق بد در اطراف خانه و اعضای خانواده اش رخ می دهد. یک شخصیت قدیمی برمی خیزد و سعی می کند خانواده را از سرنوشت محکوم خود نجات دهد...
