پدری به همراه پسرش وارد یک مهمانی رِیو در دل کوههای جنوب مراکش میشوند. آنها به دنبال «مار» (Mar)، دختر و خواهر خانواده هستند که ماهها پیش در یکی از این مهمانیهای شبانهروزی ناپدید شده است. در میان موسیقی الکترونیک و فضایی سرشار از آزادی ناآشنا، آنها عکس او را به طور مداوم به حاضران نشان میدهند. در حالی که امیدشان رو به افول است، تسلیم نمیشوند و به دنبال گروهی از شرکتکنندگان میروند که عازم آخرین مهمانی در بیابان هستند.
شاگرد قنادی که از تبدیل شدن شبانهاش به یک دیو وحشی خبر ندارد، زندگی آرامی دارد. خانوادهاش همسایهشان را مأمور میکنند تا مراقب او در شب باشد. اما همسایه که عاشق شخصیت روزانهی او شده، تلاش میکند تا نفرینش را باطل کند.
فومی، زنی میانسال، زندگی آرامی در کنار ساحل داره. او روزهاشو با کار در یه کارخانه محلی کوچک، معاشرت با پسر همسایه و شرکت تو گروه زندگی بدون الکل میگذرونه. یه شب، وقتی داره با ماشین به خونه برمیگرده، یه شهابسنگ ریز به ماشینش برخورد میکنه؛ اتفاقی که احتمالش یک به صد میلیونه. فومی اینو به فال نیک میگیره و تصمیم میگیره به فرصتهای تازه تو زندگیش، شاید حتی یه عشق جدید، روی خوش نشون بده.
خواهر و برادر، مگان و نوآ، به طور اتفاقی جسدی را در زیرزمین خانهی پدریشان پیدا میکنند که مدتهاست دفن شده. این کشف، آنها را به اعماق دنیای پر پیچ و خم جنایت و قتل میکشاند.
یک بوکسور بازنشسته با هدف کسب دوباره عنوان قهرمانی، تصمیم میگیرد برای آخرین بار به دنیای حرفهای بازگردد. تنها مانع پیش روی او، رسیدن به وزن قانونی است. به همین منظور، او در اتاقی در لاس وگاس، زیر نظر یک مربی بیاخلاق، یک برنامه کاهش وزن سخت و غیرمجاز را دنبال میکند.
تکسون، مترجمی افسرده و بیانگیزه، پس از یک قرار ناموفق، زندگیاش به طرز عجیبی شاد میشود. او بیدلیل خوشحال است، به چیزهایی جذب میشود که قبلاً برایش بیاهمیت بودند و حتی پیامهای همکلاسیاش برایش دلنشین میشوند. اما زمانی که میفهمد به یک ویروس کشنده مبتلا شده و با لی گیون، تنها پژوهشگر پادزهر، دیدار میکند، متوجه میشود که تمام این تغییرات، علائم همان ویروس هستند.
گروهی از کوهنوردان راهی یک صعود خطرناک میشوند که سالهاست ورود به آن ممنوع بوده است. آنچه در ابتدا به عنوان یک سفر جسورانه آغاز میشود، به نبردی برای بقا در برابر نیرویی تبدیل میگردد که با آنها بازی میکند.
دانشآموز دبیرستانی به نام اینیونگ پس از فوت والدینش و بیخانمان شدن، در گروه رقص کرهای پنهان میشود و در آنجا توسط مدیر گروه کشف شده و به ناچار با او همخانه میگردد.
آلیستر، فرمانده یگان امنیتی مخفی زمین، جیم، سرباز تازهکار با تواناییهای خارقالعاده را به مأموریتی تحت رهبری سرهنگ گرین و تفنگداران زبدهاش دعوت میکند تا منشأ یک آشفتگی انرژی ناشناخته در پایگاهی در نیومکزیکو را بیابند.
پنج دوست به طور ناخواسته باعث یک تصادف رانندگی مرگبار میشوند. آنها برای فرار از عواقب این اتفاق، آن را مخفی کرده و با هم پیمان میبندند که این راز را برای همیشه نزد خود نگه دارند. یک سال بعد، گذشته دوباره به سراغشان میآید و آنها ناچار به مواجهه با یک حقیقت هولناک میشوند: شخصی از راز تابستان گذشتهی آنها باخبر است و برای انتقام، عزم خود را جزم کرده است.
داستان دربارهٔ مردی به نام کری است که پس از درخواست طلاق همسرش، اَشلی، به دوستانش، جولی و پاول، پناه میبرد، اما با ورود کری به زندگیشان روابط همهٔ آنها دچار مشکل میشود.
این فیلم، نگاهی عمیق به تأثیرات منفی شبکههای اجتماعی از منظر دیزی موریارتی ارائه میدهد. او با وجود دست و پنجه نرم کردن با آشفتگیهای زندگی شخصی، ناخواسته وارد دنیای تاریک و ناشناخته اینترنت میشود.
در دنیایی پسا آخرالزمانی که قحطی بیداد میکند، خانوادهای کشاورز و سیاهپوست اهل کانادا، که نسلشان به مهاجران جنگ داخلی آمریکا میرسد، از مزرعه و دارایی خود در برابر آدمخوارانی که قصد تصرف منابعشان را دارند، محافظت میکنند.