اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
با وقفه اي که جنگ جهاني دوم در مسابقات ليگ بيس بال مردان آمريکا ايجاد مي کند، ليگ جديدي براي رقابت تيم هاي زنانه تشکيل مي شود. در اين بين «داتي» (ديويس) و خواهرش، «کيت» (پتي)، و «مي» فريبنده (مادونا) به اين ورزش مردانه روي مي آورند. «جيمي» (هنکس)، مربي دائم الخمر نيز مربي گري آنان را به عهده مي گيرد…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
ناتاتیل به همراه پدر و برادرش، آخرین نفرات از قوم موهیکانها هستند که در گیر و دار جنگ بین انگلیس و فرانسه بر سر مستعمراتشان، جان دختران افسر ارشد انگلیسی را نجات میدهند و ناخواسته وارد جبهه انگلیسیها میشوند. در این میان، ناتانیل دل در گرو عشق کورا، یکی از دختران افسر انگلیسی میبندد ...
«خوزه» پسر خانواده ای نسبتا ثروتمند است که با دختری از طبقه پایین تر بنام «سیلویا» (کروز) رابطه دارد. بعد از باردار شدن سیلویا، خوزه بر خلاف میل والدینش به این دختر وعده ازدواج می دهد. مادر خوزه، برای بر هم زدن این رابطه مردی جذاب بنام «رائول» (باردم) را اجیر می کند تا سیلویا را اغوا کند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
هندوچين فرانسه (ويتنام)، اوايل دهه ي 1930، «اليان» (دونوو) با پدرش و دختري ويتنامي به نام «کامي» (پام) که او را به فرزندي پذيرفته، يک کارخانه ي توليد کائوچو را اداره مي کند. ورود «ژان باتيست» (پرز)، افسر نيروي دريايي اين زندگي آرام را بر هم مي زند. «ژان باتيست» ابتدا به «اليان» علاقه مند مي شود، ولي بعد عشق پرشور «کامي» را برمي انگيزد...
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 29 جایزه و نامزد دریافت 48 جایزه دیگر.
سال 1910. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تيبي» (راس ماگنتي) با خانواده ي «ويلکاکس» آشنا مي شوند. «خانم ويلکاکس» (ردگريو) با «مارگارت» طرح دوستي مي ريزد و هنگام مرگ وصيت مي کند که ملک روستايي هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنري ويلکاکس» (هاپکينز) و بچه هايش وصيت نامه را از بين مي برند و پس از چندي «هنري» به «مارگارت» پيشنهاد ازدواج مي دهد.
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«جک سينگر» (کيج)، کارآگاه خرده پاي نيويورکي، و نامزدش «بتسي» (پارکر) براي ازدواج و گذراندن ماه عسل به لاس وگاس مي روند. اما در آن جا قماربازي به نام «تامي کورمن» (کان) با ديدن «بتسي» که شبيه همسر مرحومش است، ترتيبي مي دهد تا در يک بازي پوکر از «جک» ببرد و «بتسي» را تصاحب کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
بين چهار کارمند دفتر مشاور املاک «پرمير پراپرتي»، رقابتي در جريان است. به نفر اول يک کاديلاک مي رسد و به نفر دوم يک سرويس کارد و چنگال و دو نفر آخر هم اخراج!...
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 26 جایزه دیگر.
در قلب پایتخت کشور، در یکی از محکمه های دولت ایالات متحده، مردی هر کاری می کند تا شرفش را حفظ کند و مردی دیگر هر کاری می کند تا حقیقت را دریابد. «دانیل کافی» وکیل تازه کار نیروی دریایی است و بایستی در دادگاه از دو سرباز نیروی دریایی دفاع کند. آنها به قتل متهم هستند اما ادعا می کنند که به دستور فرمانده عمل کرده اند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
استیون فلمینگ» (آیرونز) بیست و پنج سال است که با «اینگرید» (ریچاردسن) ازدواج کرده و با او رابطه ی پر مهر و عاطفه ای دارد. «استیون» در مهمانی سفارت فرانسه با «آنا بارتن» (بینوش)، محبوبه ی پسرش، «مارتین» (گریوز) آشنا می شود و رابطه ای بین آن دو شکل می گیرد که خیلی زود از کنترل «استیون» خارج می شود …
اواخر قرن نوزدهم. «شانن» ( کيدمن )، دختري از يک خانواده ي ثروتمند در منطقه اي فقير در شمال ايرلند تصميم دارد که به امريکا برود چون در يک آگهي ديده که در اوکلاهما زمين مجاني مي دهند. او در اين سفر پسر کشاورزي به نام «جوزف» ( کروز ) را نيز همراه خود مي سازد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 46 جایزه دیگر.
«جادي» (ويتاکر)، سرباز سياه پوست انگليسي را اعضاي ارتش آزاديبخش ايرلند مي ربايند و محکوم به اعدام مي کنند. «فرگوسن» (ري)، مأمور اجراي حکم، عامدانه به «جادي» مهلت فرار مي دهد. با اين همه «جادي» برحسب تصادف کشته مي شود. حالا «فرگوس» به لندن مي رود و سراغ «ديل» (ديويدسن)، دوست «جادي» را مي گيرد...