یک مرد عادی با زندگی معمولی به یک کلوپ مرموز میپیوندد . در این کلوپ تمام عضویتها یک ساله است و تنها یک شرط دارد : عضویت تحت هیچ شرایطی لغو نمیشود و او وارد جهانی میشود که تا به امروز کسی جرات کشفش را نداشته ؛ آیا تمامی این عشق ورزی ها و خاکبر سری های ! دیوانه وار یک حقیقت است یا توهم ؟ سوالی که فقط با وارد شدن به دنیای این فیلم جوابش رو خواهید یافت.
یک مرد غربی در سال ۱۹۳۷ در زمان تجاوز ژاپن به چین به یک کلیسا پناه می برد او یک کشیش است و گروهی از زنها در آنجا هستند و او از این به بعد سعی می کند از زنها محافظت کند...
در یک ماجراجویی هیجانانگیز، لیتون و لوک با دزدی یک خانه اپرا روبهرو میشوند. سارق نقابدار، همه را مجبور به شرکت در بازیای میکند که برنده آن به زندگی جاودانه میرسد، اما بازندگان جان خود را از دست میدهند.
این داستان درباره یو هوندا (تاکاهیرو نیشیجیما) ، یک نوجوان کاتولیک جوان است که سعی می کند زندگی خود را به شکل باورمندانه و منظم بگذراند. پدرش ، تتسو ، پس از مرگ مادر یو ، کشیش کاتولیک متعصب شده است و کلیسای خود را اداره می کند. پدر یو از او می خواهد گناهان خود را اعتراف کند ، اما یو معتقد است که او یک شخص خوب است که چیز زیادی برای اعتراف ندارد. در ابتدا او گناهان ساختگی را مطرح می کند ، اما پدرش به راحتی از او متوجه می شود ، و یو تصمیم می گیرد گناهان واقعی را مرتکب شود.
ایزومو (سومگورو ایچیکاوا)، شکارچی معروف شیطان، با این باور که به طور تصادفی دختری بی گناه به نام تسوباکی (ری میازاوا) را کشته است، شمشیر خود را آویزان می کند و بازیگر تئاتر کابوکی می شود...
در توکیو در زمانی نامشخص در آینده نزدیک، ین ژاپن قوی ترین پول رایج جهان می شود. این امر باعث هجوم مهاجران قانونی و غیر قانونی برای کار در این شهر می شود. مهاجران به شهر نام مستعار “شهر ین” را می دهند. داستان حول دختر ۱۶ ساله ای است که پس از مرگ مادرش توسط فاحشه ای به نام گلیکو نگهداری می شود و…
وقتی سه قتل در توکیو اتفاق می افتد، جدا از جنسیت جسد و نحوه جنایت، وجه اشتراک همه آنها قرار دادن شماره هایی در کنار صحنه جرم است. به همین ترتیب، بازپرس پرونده سرنخ های کافی را جمع میکند و متوجه میشود که قتل بعدی در یک هتل رخ خواهد داد. او در آنجا مخفی می شود و خود را یک کارمند هتل معرفی می کند و...
وقتی کاناکو (Kanako) بهطور تصادفی برای کار تو یه آژانس ترور درخواست میده، این کارمند خجالتی دفتر میفهمه که استعداد عجیبی تو کشتن آدما داره. آیا بالاخره موفق میشه احترام ساکورایی (Sakurai) رو به دست بیاره، همکار تندخو و یه جورایی جذابش؟ و چرا هنوز داره با مشکلات مسخرهی محل کار دستوپنجه نرم میکنه، در حالی که با آدمکشها کار میکنه؟!
یه مرد خودشو کشت. به خاطر مرگش، سه تا از همکلاسیهای قدیمیش از مدرسه هنر، بعد از مدتها دوباره دور هم جمع میشن. این سه نفر هر کدوم به یه شکلی با اون مرد در ارتباط بودن: دوستدختر سابقش، مدیر باشگاه راگبی که توش بازی میکرد، و دوستپسر سابقش. در حالی که هر کدوم با مشکلات زندگی خودشون دستوپنجه نرم میکنن، کمکم شروع میکنن به دیدن هم و با هم غذا خوردن.