راف به یک دوست در حال مرگ قول می دهد که از همسر و مزرعه 40000 هکتاری اش در وایومینگ مراقبت کند. یک تاجر قدرتمند مزرعه و بیوه را به هر وسیله ای که لازم باشد می خواهد...
گابریلا، یک قاتل زنجیرهای، از کودکی به قتل علاقه داشته و آلبومی از پروندههای جنایی جمعآوری کرده است. او در آخرین قتل خود در میامی به سرنخی دست پیدا میکند که پلیس از آن بیخبر است.
هری که یک آدم خانه بدوش و آواره است به شهری در تگزاس میرود و در آنجا به عنوان مسئول فروش ماشینهای دست دوم مشغول به کار میشود. در جریان یک آتش سوزی او مشاهده میکند که بانک شهر خالی از کارمند شده و هیچ سیستم امنیتی ندارد و …
یک تاکسی سواری با یک راننده دیوانه باعث مرگ نابهنگام هاپر می شود. او متوجه می شود که اکنون یک روح است و باید یاد بگیرد که زمان بیشتری را با بچه هایش بگذراند...
وقتی یک کارآگاه پلیس فکر میکند در حال مرگ است و میفهمد که اگر در حین انجام وظیفه بمیرد، بیمه عمرش بیشتر پرداخت می شود ، سعی میکند این اتفاق بیفتد...
یک خانواده از شهرها که از جنایت و کثیفی شهر خسته شدهاند، به دهکدهای کوچک و عجیب در کنار دریاچه نقل مکان میکنند. همه چیز مانند بهشت به نظر می رسد - تا زمانی که اجساد در آب آنجا ظاهر می شوند...
تخمهای موجودات بیگانه کوچک اما حریص به نام کریت روی زمین رها میشوند و پس از بیرون آمدن از تخم، اشتهای خود را در شهر مزرعه کوچک Grover's Bend باز می کنند ...
یک دانش آموز دبیرستانی و دوستش یک گوی عجیب و غریب را پیدا می کنند که توانایی های فوق العاده ای دارد. حالا باید برای متوقف کردن تهدید بشریت از آن استفاده کنند…
مشاوران رئيس جمهور توصيه ي «جان مکيتريک» (کولمن) مبني بر استفاده از کامپيوتر WOPR را براي کنترل و هدايت جنگ هسته اي مي پذيرند. همزمان در سياتل، نوجواني به نام «ديويد لايتمن» (برادريک) که با کامپيوتر شخصي خود به انجام کارهاي شگفتي موفق شده، هنگام جست و جو در بازي هاي کامپيوتري با کلمه ي عبور «جاشوآ» به WOPR راه پيدا مي کند.
دوران بحران بزرگ اقتصادی در امریکا. آوازخوانی محلی به نام «رد استووال» (کلینت ایست وود) که الکی شده، در مزرعه ی خواهرش «امی» (بلوم) زندگی می کند. پسر کوچک خانواده – «ویت» (کایل ایست وود) – شیفته ی دایی خود است. «رد» که می خواهد در آزمون سالانه ی گراند اولد اپری نشویل شرکت کند، به «ویت» می گوید که اگر بخواهد می تواند او را هم راهی کند.
با توقف کوتاهی در شهر کوچکی در تگزاس، یک راننده خودروی مسابقهای دورهگرد متوجه میشود که خودرواش ، روی تریلر پشت موتور خانهاش، بهسرعت و ماهرانه لخت شده است. او تحقیق خود را دنبال می کند که معلوم می شود شش کودک یتیم پشت این قضیه هستند...
پس از آزادی از زندان، کاپو مافیایی دوایت "ژنرال" مانفردی به تولسا، اوکلاهاما تبعید می شود، جایی که او یک امپراتوری جنایتکار جدید با گروهی از شخصیت های نامحتمل می سازد.
وکاس و ناثان اسکات، دو برادر ناتنی، در شهر کوچک و پرهیاهوی تری هیل، کارولینای شمالی، زندگی میکنند. آنها در زمین بسکتبال و در میان دوستانشان با هم رقابت میکنند و گاهی اوقات با هم اختلاف نظر دارند.
برندا جانسون، معاون رئیس پلیس، بخش اولویت بندی قتل لس آنجلس را با سبکی غیرمتعارف اداره می کند. توانایی ذاتی او در خواندن مردم و گرفتن اعترافات به او و تیمش کمک می کند تا سخت ترین و حساس ترین پرونده های شهر را حل کنند.
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
داستان سریال درباره یک زوج جوان به نامهای «بیلی» و «کدی» است که برای دنبال کردن زندگی رویاییشان به شهر Bakken در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. استخراج نفت توسط کمپانی «بریجز» جان تازه ای به شهر داده و بیلی هم به دنبال فرصت به کمپانی بریجز ملحق می شود. ولی چه بسا سرمایه دار بی رحم کمپانی «هاپ بریگز» مجبورشان می کند که هر چی در توانشان هست را وسط بگذارند حتی ازدواجشان را و...
داستان این سریال در مورد پزشکان ارتش آمریکاست که توی جنگ با کره گرفتار میشن. با توجه به شرایط میبینن که دیگه گرفتار شدن و مجبور میشن خودشون رو یه جوری سرگرم کار کنن و …