در پاریس اشغال شده توسط نازیها در سال 1942، خانوادهای مجبور میشود در یک اتاق زیر شیروانی کوچک پنهان شود تا از دستگیری توسط سربازان آلمانی در حملاتشان برای به دام انداختن تمام جمعیت یهودی، در امان بماند.
در زمان جنگ و ویرانی، یک هیزمشکن فقیر و همسرش در جنگلی بزرگ زندگی میکنند. روزی، زن نوزاد دختری را پیدا و نجات میدهد، که تغییری غیرقابلبرگشت در زندگی این زوج و کسانی که سر راه این کودک قرار میگیرند، ایجاد میکند.
اگر یک توله شیر در اتاق شما ظاهر شود چه می کنید؟ خواهر و برادر اینس و الکس، وقتی کینگ، توله شیر قاچاق شده ای را پیدا می کنند که از فرودگاه فرار می کند و در خانه آنها پناه می گیرد، باید با این دوراهی روبرو شوند...
آنتوان، مدیر منابع انسانی یک شرکت بزرگ، وقتی همسرش برای تعطیلات میرود و مسئولیت مراقبت از چهار فرزندشان را به او میسپارد، تصور میکند که از پس این کار به راحتی برمیآید. اما او نمیداند که قرار است با چه آشفتگی و هرجومرجی روبرو شود.
جوسلین یک تاجر موفق، اما خودخواه و زن ستیز است. او سعی می کند یک زن جوان زیبا را با تظاهر به معلولیت اغوا کند تا اینکه او را به خواهر ویلچری اش معرفی می کند...
فیلم بازگوی یک دوره از زندگی ماری کوری می باشد که در آن به درمان مجروحان در جنگ جهانی اول مشغول بوده وی همچنین همکاری حرفه ای خود را با یک متخصص رادیو تراپی (کلودیوس ریگاد) شروع کرد...
الکس از کودکی عاشق ساندرا است اما هرگز جرات نزدیک شدن به او را نداشته است. او از آنتوان، نویسنده ای تنها می خواهد که به او کمک کند تا او را اغوا کند...
جورج یک کارگر ساده آمریکایی است که متوجه می شود دارای نیروی ویژه ای است که از راه آن می تواند با ارواح مردگان ارتباط برقرار کند. از همین رو او یک وب سایت راه اندازی می کند و از این راه به افرادی که قصد دارند تا با درگذشتگان خود ارتباط برقرار کنند کمک می کند. اما اوضاع کمی پیچیده می شود هنگامی که جورج با زنی از فرانسه به نام ماری و پسرکی به نام مارکوس از لندن آشنا می شود که هر یک به شکلی مرگ را از نزدیک درک کرده اند و این گونه است که هر سه نفر دچار تغییری اساسی در باور خود نسبت به مرگ و آخرت می شوند…
سی سال پیش، اندری سیمینویچ فیلیپوف، رهبر مشهور ارکستر بولشوی به دلیل استخدام یک نوازندهی یهودی از کار اخراج میشود. اکنون به طور اتفاقی متوجه میشود که تئاتر پاریس از ارکستر بولشوی دعوت کرده تا در آنجا برنامه اجرا کنن، با شنیدن این خبر تصمیم میگیرد که نوازندگان قدیمی خودش را دور هم جمع کند و در تئاتر پاریس به جای ارکستر بولشوی، برنامه اجرا کند..
با کمک یک زن جوان، سرآشپزی که توسط اربابش اخراج شده است، قدرت می یابد تا خود را از موقعیت خود به عنوان خدمتکار رها کند و اولین رستوران را در فرانسه دهه 1700 باز می کند...
هر شب که صوفیه در خواب است ، پدرش جیبی او را به استوریلند می برد ، یک استودیوی فیلم فانتزی که در آن ماجراهای خارق العاده افسانه ای ، جبی با نقش اصلی قهرمان پرنسس جذاب بازی می کند.
سال 1809، فرانسه. کاپیتان نولیو که در آستانه برگزاری مراسم ازدواجش قرار دارد دچار مشکلاتی میشود که ممکن هست ازدواج او را به خطر بیاندازد برای همین خواهرش وارد عمل میشود و...
فیلم "بر دروازه ابدیت" به روزهای پایانی زندگی ونسان ون گوگ، نقاش معروف هلندی در شهر آرل فرانسه میپردازد. عنوان این فیلم برگرفته شده از نقاشی رنگ روغنی است که ون گوگ زمانی که در جنوب فرانسه به سر میبرد، حدود دو ماه قبل از درگذشتش آن را کشیده بود. هر چند او در زمان حیاتش در گمنامی به سر میبرد و در تمام طول عمر خود تنها یک از تابلوهایش را فروخت، اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان قرن نوزدهم در جهان شناخته میشود و…
لیا و مانون هم اتاقیهایشان با درک اینکه هر دو رابطهای سمی با اینترنت دارند، تصمیم میگیرند کاری غیرقابل تصور را انجام دهند: همه دستگاهها را برای 30 روز رها کنند.
یک افسر اطلاعاتی فرانسوی که به مدت 6 سال تحت تعقیب در سوریه قرار گرفته، اکنون به خانه بازگشته است. او با دشواری های زیادی برای فراموش کردن هویت مخفی خود، ناپدید شدن همکار در الجزایر و آموزش دختر جوان مواجه خواهد شد.