وقتی که دوستای فرنکی استاین در مورد دستگاه جدید اون مطالعه میکنند ، به طور عجیبی در زمان سفر میکنند و به اولین روز خود در محل مانستر های بر میگردند و...
داستان در مورد یک دنیای زیرزمینی مخفی میباشد. دنیای گرم و پر از لوله و… . شاهزاده این دنیا به اسم "پاتما" همیشه دوست دارد به بیرون برود و گردش کند. او بیشتر از همه دوست دارد به محلی برود به اسم “منطقه خطر”. هیچ کس اجازه ورود به این منطقه را ندارد و کسی به "پاتما" نمیگوید که چرا. بالاخره او وارد منطقه خطر میشود و راز آن را کشف میکند و داستان شروع میشود...
داستان از این قرار است که گروه دوستان دبیرستان هیولا خود را برای مسابقات مد و زیبایی آماده می کنند اما به دلیل مشکلاتی که برای یکی از آن ها پیش می آید معلوم نیست آیا گروه به مسابقات می رسد یا نه...
داستان در مورد دختری معمولی به اسم ” آکو کاگاری ” است که برای یادگیری جادوگری به انجمن دخترانه و مشهور جادوگران یعنی لونا نووا آکادمی می پیوندد. او وقتی کوچکتر بود به یک جشنواره جادوگری رفته بود که میزبان آن جادوگری به اسم ” شینی چریوت ” بود ، آکو تحت تاثیر اجرای شینی قرار گرفت و این جشنواره الهام بخش او شد و باعث شد یک آرزو را در سر بپروراند و آن این بود که روزی جادوگری به خوبی شینی شود …
ساتان، خدای شیاطین است، اما فقط یک چیز هست که او ندارد، و اون ماده ایست که در جهان انسان ها وجود دارد که باعث بیشتر شدن قدرتش می شود!! به همین هدف، او رین را بوجود می آورد، اما این پسر، بچه یک انسان نیز هست، اما ...
"مومو" جوان که نامه ی ناتمامی که پدر مرحومش برای او به جای گذاشته را از خود جدا نمی کند، به همراه مادرش توکیو را به مقصد جزیره ای دورافتاده ترک می کنند.پس از رسیدن او شروع به پیدا کردن دوست و آموختن کارهای روزمره آنها می کند.اما مدت کمی بعد اتفاق عجیبی به وقوع پیوسته و...
در هجدهم دسامبر، "کیون" متوجه می شود قسمتهایی از زندگی اش بطور اسرارآمیزی ناپدید شده اند. "میکورو" و "یوکی" به نظر می رسد دیدار با او را به ییاد نیاورده، و "هاروهی" و "ایتسوکی" به دبیرستان شمال نرفته اند و...
در آیندهای نه چندان دور ربات ها به شدت با زندگی انسان ها خو گرفته اند. برخی انسان ها بعنوان ابزار از آنها استفاده میکنند و برخی بخاطر ظاهرشان که شبیه انسان است با آنها همدردی میکنند. ریکو، صاحب یکی از این ربات ها متوجه می شود که رباتش رفتار های عجیب و غریبی انجام میدهد. پس از بررسی او متوجه یک عبارت عجیب میشود که در سیستم فعالیت او ضبط شده است...
شیء با ارزشی (مهر پادشاه) در حین انتقال به جامعه ارواح به وسیله گروهی مرموز دزدیده شده و توشیرو هیتسوگایا، کاپیتان بخش دهم، که برای انتقال مهر انتخاب شده، با رهبر دزدان مبارزه می کند و کمی بعد ناپدید می شود. پس از این اتفاق جامعه ارواح تشخیص می دهد که هیتسوگایا توشیرو خائن است و باید دستگیر و اعدام شود. کوروساکی ایچیگو این تصمیم را نمی پذیرد و به همراه ماتسوموتو رانگیکو، کوچیکی روکیا و آبارای رنجی تصمیم میگیرند تا مغز متفکر دزد مهر را برملا کرده و هیتسوگایا را پیدا کنند تا آزاد شود. در همین هنگام، یک شیاد به دنبال مجرمان میگردد و به رازی تاریک که مرتبط با یک شینیگامی مرده می باشد، پی می برد.
کولین مککلود، یک جاودانه، با دوراهی دشوار روبرو است: یا باید با جاودانهای که معشوقهاش را سالها پیش کشته است، روبرو شود، یا باید به کمک بازماندگان شهر نیویورک که در اثر یک بلای طبیعی ویران شده است، بشتابد...
در شهر کاراکورا، ارواح ناشناس ظاهر میشوند. ایچیگو و روکیا سعی میکنند با آنها مقابله کنند، اما شینیگامی مرموزی به نام سنا بیشتر آنها را از بین میبرد. سنا از پاسخ به سوالات خودداری میکند، بنابراین ایچیگو مجبور میشود او را دنبال کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.
ری سوگیاما که هرگز اعتماد به نفس زیادی نداشت، با دیدن انیمه ها آسودگی می گرفت. روزی در جشنواره انیمه، به دنیای دیگری منتقل شد که در آن جت هایی از انیمه یوکیکازه، به شکل دختران زیبای جنگجو تبدیل شده بودند و با جم مبارزه می کردند. ری مجبور بود بین بازگشت به خانه و نجات دختران از سرنوشت تلخ پاک شدن توسط شیطان فراموشی که تمام انیمه ها را تهدید می کرد، گزینش کند. برای رهایی خود و دختران، ری باید قبل از همه به خودش باور داشته باشد.
فیلم درباره دختر و پسری است که سرنوشتشان در طی دورانی که تعادل آب و هوایی به هم خورده به هم پیچیده می شود. هوتاکا موریزاکی، دانش آموز دبیرستانی که از خانه در جزیره ای در ژاپن فرار کرده، هینو آمانو را می بیند، دختری با قدرتی مرموز که می تواند تنها با دعا کردن هوا را آفتابی کند.
داستان درباره ی اتفاقاتی است که بین یک مار سفید و یک شکارچی مار رخ می دهد و حوادثی که بین این دو رخ می دهد را روایت می شود. یک شکارچی مار می خواهد به شکار یک مار دست بزند اما پس از این که او مار را می بیند اتفاقی نامعلوم در این بین رخ می دهد و او با روح مار ارتباطی برقرار می کند و در می یابد که حادثه ای عجیب در این میان رخ داده است و باید خود را برای هر چیزی آماده کند ...
لارا کرافت، ماجراجوی دلیر، درگیر یک تعقیب و گریز نفسگیر در سراسر جهان میشود. در این ماجراجویی هیجانانگیز، او نه تنها با چالشهای خطرناک روبرو میشود، بلکه فرصتی مییابد تا با گذشته دردناک خود مواجه شود و رازهای پنهان یک تمدن باستانی را کشف کند.
لوگان، یک مرد جهش یافته با قدرت های فوق العاده، از ژاپن دعوت می شود تا به دوست قدیمی خود، یوشیکو، کمک کند تا از ازدواج اجباری مارکو، عشق گمشده لوگان، با یک مرد شرور جلوگیری کند. لوگان و یوشیکو با گروهی از قاتلان و مأموران دولتی روبرو می شوند و باید از همه توان خود برای نجات مارکو استفاده کنند.
در سال 2040، آلودگی مداوم و مجموعهای از زمینلرزههای مرموز، شهر توکیو را ویران کرد. مرد جوانی به نام کن اندو در حال آموزش برای عضویت در DC، سازمانی شبیه به ارتش طراحی شده برای تحقیق و حفاظت از محیط زیست در حال فروپاشی است. کن، با حمایت خواهر بیمارش، ساویوری، تمام تلاش خود را می کند تا بخشی از گروه نخبه ای شود که جوانان آرزو دارند، اما خبر تکان دهنده ای دریافت می کند که به دلیل عملکرد ضعیف در جلسات ارزیابی از تیم کنار گذاشته شده است. سپس، ناگهان یک هیولای شوم با درخشش خیره کننده از آسمان ظاهر می شود و شروع به درو کردن ربات های کارگر DC با نیروهای نامرئی مرموز می کند. کن، مشتاق نشان دادن اینکه او واقعاً از چه چیزی ساخته شده است، سوار یکی از ربات های کارگر می شود و بیپروا وارد نبرد با هیولا می شود.
در دنیایی که تاریخ آن کمی با دنیای ما متفاوت است، انیمه K داستان پسر جوانی را روایت میکند که زندگیاش در جنگ روانی بین هفت پادشاه گرفتار میشود. یاساری ایزانا، که با نام شیرو نیز شناخته میشود، به دلیل جنایتی که هیچ خاطرهای از ارتکاب آن ندارد، تحت تعقیب است. او توسط دو گروه هومورا و سپتر 4 تعقیب میشود. در حالی که شیرو در حال فرار است، کورو یاتگامی به او کمک میکند. این ملاقات سرنوشتساز زندگی شیرو را برای همیشه تغییر میدهد.
مردان ایکس که هنوز از مرگ فینیکس (ژان گری) غمگین هستند، در حال بررسی پرونده یک دختر جهش یافته گم شده در شمال ژاپن هستند. آنها را به یک ویروس مرموز هدایت می کند که...
داستان درباره کوشیرو است که پس از جدایی از دوست دخترش، دچار بحران روحی میشود و از زندگی لذت نمیبرد. او با یک دختر دبیرستانی به نام نانوکا آشنا میشود که همچنین قلبش شکسته است. آنها با هم به شهر بازی میروند و با هم صمیمی میشوند. این انیمه راجع به رابطه عجیب و غریب آنها و چالشهایی که برای آنها پیش میآید، است.
در اعماق دریای بزرگ اینترنت، یک وبسایت وجود دارد که فقط در ساعت دوازده شب قابل دسترسی است. به آن جیگوکو تسوشین معروف است و شایعات میگویند که اگر شما چیزی را در آنجا پست کنید، جیگوکو شوجو ظاهر خواهد شد و هر کسی را که شما را مورد آزار قرار داده است، به دوزخ خواهد کشاند.
در سال ۷۳ میلادی و دو سال پس از پایان جنگ بین زافت و ائتلاف زمین که در گاندام سید رخ داد، گروه ویژهای از ائتلاف زمین به نام فانتوم پین سه موبایل سوت پیشرفته را در حین گفتوگوی نماینده ارب، کاگالی یولا آتا و رئیس جدید زافت، گیلبرت دوراندال در پایگاه مهمات زافت میدزدند. شروع تعقیب و گریز این گروه از نژادهای توسعهیافته توسط شین آسوکا، پناهنده ارب و همراهانش، آثرون زالا و خدمه کشتی مینروا به وقایع فاجعهبار منجر میشود که باعث شروع جنگ جدیدی میشود.
داستان با حادثه ترور لاپلاس که رویداد بزرگ و تأثیرگذاری در تاریخ بشر بوده است، در سال UC 0001 معادل 2075 میلادی ، همزمان با شروع مستعمراتی شدن فضا توسط انسان آغاز می شود. داستان اصلی در UC 0096 ، سه سال پس از جنگ Mobile Suit Gundam: Char’s Counterattack و هفده سال پس از جنگ یک ساله اتفاق می افتد.
در روز اول مدرسه دختر زیبایی به نام هاروهی سوزومیا خود را به عنوان کسی که “علاقه ای به انسان های معمولی ندارد” معرفی می کند. او از هر گونه بیگانه، سفر کننده در زمان، لغزنده یا اسپر درخواست می کند که به او بپیوندند. کیون پسری که جلوی هاروهی نشسته و تنها شخصی است که با او صحبت می کند، رفتار عجیب و غریب او را تماشا می کند. با دیدن اینکه هاروهی به همه باشگاه های مدرسه می پیوندد و سپس ترک می کند، کیون به طور ناخودآگاه به هاروهی ایده ای می دهد که باشگاه خودش را بعد از مدرسه تشکیل دهد. سپس کیون و چند نفر دیگر خود را در برگاد سوزومیا هاروهی (S.O.S. Brigade) که با شعار “جهان را با سرگرم کردن آن نجات دهید” فعالیت می کند، به طور واقعی کشیده شده اند.
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
ایچیگو کوروساکی، یک دانشآموز دبیرستانی، به طور اتفاقی با روکیا کوچیکی، یک شینیگامی، آشنا میشود. روکیا که در حال مبارزه با یک هالو است، به ایچیگو قدرتهای خود را میدهد تا او را نجات دهد. ایچیگو که اکنون یک شینیگامی است، وظیفه دارد ارواح انسانها را به دنیای پس از مرگ برساند و از مردم در برابر هالوها محافظت کند.
دانشآموزان همه شخصیتهای افسانهای در Ever After High شرکت میکنند، جایی که یا سلطنتی (دانشآموزانی که میخواهند راه والدین خود را دنبال کنند) یا Rebels (دانشآموزانی که میخواهند سرنوشت خود را بنویسند) هستند.
یک شهر کوچک در جایی در ژاپن وجود دارد که اطراف آن را طبیعت احاطه کرده است. در این شهر، مدرسه بزرگ و باشکوهی به نام Otobashi Gakuen وجود دارد. که برای آشنایی دانش آموزان با طبیعت تاسیس شد. این داستان با Kurusugawa Himeko شروع می شود. او یک دانش آموز عادی است که به Otobashi Gakuen می رود. او با دو دوستش هیمکاوا چیکان و اوگامی سوما روزهای مدرسه ای روشن و لذت بخشی را سپری می کند. چیکان تنها دختر یک خانواده برجسته است. او هم در رشته های دانشگاهی و هم در رشته های ورزشی سرآمد است. او همچنین مهربان و زیبا است و باعث محبوبیت او در بین سایر دانش آموزان شده است. اوگامی سوما دوست دوران کودکی هیمکو است. او در بیان مستقیم احساسات خود مشکل دارد، اما بسیار صادق است. در شانزدهمین سالگرد تولد هیمکو، یک ماه تاریک خورشید را مسدود می کند و اوروچی ها بیرون می آیند تا جهان را نابود کنند. اما چرا هیمکو را هدف قرار می دهند...؟ بر اساس مانگای کایشاکو