این فیلم بر اساس رمانی از الیزابت کرین، نویسنده آمریکایی، ساخته شده است. داستان رمان درباره یک زوج میانسال با دو فرزند است که به دلیل کهولت سن والدینشان، مجبور میشوند به خانه پدری بازگردند و از آنها پرستاری کنند.
فرانکی شخصیتی احساسی و آسیب پذیر دارد، او در خیابان های شرق لس آنجلس مست در حال راه رفتن است که همراه چند غریبه گم میشود و در این میان عاشق دختری جوان میشود و ...
پی ماهی بسیار قدرتمند است و به راحتی میتواند با کوسهها و هر موجود شکارچی دیگری بجنگد. اما زمانی که کوسهها تهدید میکنند که به زودی حمله خواهند کرد، او در شرایطی سخت قرار میگیرد...
یک گروه هفت نفره از دوستان در یک تعطیلات آخر هفته به خلیج لوئیزیانا می روند. پس از اینکه کوسه های تشنه به خون چندین بار به آنها حمله می کنند، همه چیز خطرناک می شود...
«چارلی» مرد جوانی است که به تازگی برادر خود را از دست داده و در رنج و ناراحتی به سر می برد، تا اینکه در همان قبرستانی که برادرش دفن شده به عنوان نگهبان شغلی پیدا میکند. او هر روز روح برادرش را می بیند، اما زمانی میرسد که او باید بین دختری که عاشقش است، و برادرش یکی را انتخاب کند...
دواین بالفور، نوجوانی است که آرمانهای بزرگی دارد. او میخواهد شهردار شهرش باشد، اما از خانوادهای شکستخورده میآید. رقابت ساده او با یکی از همکلاسیهایش، باعث میشود که او تصمیم بگیرد برای شهرداری نامزد شود. این تصمیم باعث میشود که او با چالشهای زیادی روبرو شود...
مکس پین (مامور DEA) که خانواده اش در پی توطئه ای به قتل رسیده اند با همکاری یک آدمکش به نام مونا ساکس (با بازی میلا کونیس) که خواهان گرفتن انتقام مرگ خواهرش است قصد دارند مجموعه ای از جنایت ها که در نیویورک اتفاق افتاده را کشف کنند ...
جانی بلیز در دوران جوانی و زمانیکه حال پدرش بشدت وخیم است مفیستو یا همان شیطان نزد او آمده و با او معامله ای می کند . او حاضر می شود به ازای شفای پدرش از بیماری روح خود را در اختیار شیطان بگذارد اما در ادامه در می یابد فریب خورده است...
یک کارگردان تلویزیونی کانادایی مأمور میشود تا برنامه ماهیگیری بینالمللی رو به ورشکستگی در اسکاتلند را نجات بدهد. نکته جالب اینجاست که مجری برنامه، همسر سابق خود اوست. اما سفر به اسکاتلند برای او فقط نجات برنامه نیست، بلکه فرصتی برای پیدا کردن عشق از طریق راهنمای ماهیگیری محلی و ترمیم زندگی و رابطهاش با همسر سابقش است که داغ فرزند از دسترفتهای را بر دل دارند...
«الیزابت» (ویدرسپون) پشت رل اتوموبیل خوابش می برد و به شدت تصادف می کند و به اغما می رود. چند هفته ی بعد، مردی به نام «دیوید» (رافالو) آپارتمان «الیزابت» را اجاره می کند ولی بلافاصله متوجه می شود که «الیزابت» کاملا هم خانه را خالی نکرده است. جسم «الیزابت» شاید مرده باشد ولی روحش کاملا زنده است و مصرانه پا می فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد…
در سال ۱۹۷۲، اولین مأمور زن سیاهپوست افبیآی به جنوب غربی میرود و در تلاشی جسورانه، یک رانندهی فراری شجاع را برای نابودی یک سندیکای جرم و جنایت رو به رشد استخدام میکند.
چارلی کروز، کارآگاهی ماهر و غیرمعمول، پس از گذراندن دوران حبس به جرمی که مرتکب نشده بود، به کار خود بازمیگردد. او که طعم آزادی را دوباره چشیده، به آرامش و دیدگاهی فلسفی دست یافته و دیگر نیازی به انتقامجویی احساس نمیکند. اما حفظ این آرامش زمانی که یکی از نزدیکانش در خطر باشد یا زمانی که در حال تحقیق درباره قتل خود که به ناحق به آن متهم شده است، دشوار میشود.
کاراگاهان گوردون و بولاک مشغول به تحقیق در مورد قتل والدین پسری بنام بروس وینُ میشوند، در همین حال پنگوئن سعی میکنه به گاتهام برگرده و قربانیانیُ بر جای میذاره...
یک مامور سابق پلیس آمریکا به نام هنک دالورت که به خاطر مصرف مشروبات الکولی از اداره پلیس اخراج شده و همسرش ترکش کرده برای امرار معاش زندگی خود به همراه یکی از دوستانش برت پالاک که یک فرد بیکار می باشد دست به هر نوع کار قانون شکنی می زنن و با هر بار تصمیم برای گذاران زندگی ماجرایی تازه براشون پیش می یاد...
داستان این سریال در دهه 60 قرن نوزدهم (سال های 1860) در محله ای به نام "پنج نقطه" در شهر نیویورک اتفاق می افتد یک جوان تنومند ایرلندی که مامور پلیس میباشد, وظیفه دارد تا پایداری صلح و آرامش محله اش را که محله ای کاملاً آشوب گر است و تمامی خلاف کاران و یاغیان در آن زندگی میکنند, هنگامی که در عین حال با مردم بالا شهر جزیره مان هاتان در حال تعامل میباشد, تامین کند...