سرنوشت جهان در آستانه نابودی قرار گرفته است، چرا که ارن نیروی نهایی تایتانها را آزاد کرده است. او با ارادهای پولادین برای نابودی تمام کسانی که الدیا را تهدید میکنند، سپاهی شکستناپذیر از تایتانهای عظیمالجثه را به سوی مارلی رهبری میکند.
یوماگی، دانشآموز دبیرستانی، با گائوما، یک آوارهٔ مرموز که مدعی است میتواند کایجوها را کنترل کند، روبهرو میشود. دیری نمیگذرد که یک کایجو حمله میکند و گائوما ربات غولپیکر داینازنون را برای مقابله با آن فرا میخواند. ..
یک استاد مرموز و مرگبار علوم غریبه در سراسر ژاپن فئودال سفر میکند تا ارواح خبیثی به نام مونونوکه را شکار کند. او برای اینکه بتواند شمشیر مقدس طرد ارواح را علیه آنها به کار برد، باید شکل، حقیقت و دلیل وجودشان را کشف کند.
ناگی سیشیرو، یک فوتبالیست جوان و بااستعداد، به پروژه بلو لاک دعوت میشود. در این پروژه، او با رقابت شدیدی از سوی بهترین مهاجمان کشور روبهرو میشود و برای رسیدن به هدف خود، یعنی تبدیل شدن به بهترین بازیکن، تلاش میکند.
تیم والیبال دبیرستان کاراسونو، علیرغم حضور رقبای سرسخت در تورنمنت هاروتاکا، با موفقیت از مرحله مقدماتی این مسابقات در استان میاگی گذر کرد و به دور سوم راه یافت.
ارتش روبان سرخ (رِد ریبون) زمانی توسط سون گوکو نابود شدهبود. افرادی که روح آن را ادامه میدهند، اندرویدهایی نهایی را خلق کردهاند - گاما ۱ و گاما ۲. با این حال، این دو اندروید خود را ابرقهرمان مینامند و شروع به حمله به پیکولو و گوهان میکنند...
فیلم شامل دو داستان است. داستان اول دربارهی ناتسومه است که به یوکای کوچکی به نام میتسومی برای بیدار کردن یوکای مقدس گانتتسو کمک میکند. داستان دوم دربارهی ورود یک بازدیدکنندهی مرموز است.
یک تیم بسکتبال آمریکایی با نام مستعار "جبرواک" برای مسابقه به ژاپن می روند و به راحتی تیم حریف را شکست می دهند ولی آن ها را بعد از برد مسخره میکنند ، حال مربی تیم "کاگتورا" برای انتقام از گروهی به نام "معجزه گرها" کمک میگیرد...
بعد از ظهر 25ام ماه مارس، آراراگی کویومی از همکلاسیش ،هانه کاوا سوباسا، در مورد یه خون آشام توی شهر چیزایی می شنوه. همون شب اتفاقی می افته که آراراگی با اون خون آشام روبرو میشه. تمام ماجراهای سری مونوگاتاری از اینجا شروع میشه...
"وان پیس" داستان یک دزد دریایی به نام "مانکی دی. لوفی" است که به دنبال بزرگترین گنج دنیا، "وان پیس"، است. این گنج توسط "گلد راجر"، پادشاه دزدان دریایی، پنهان شده است. لوفی و خدمهاش در طول سفر خود با چالشها و خطرات زیادی روبرو میشوند، اما آنها مصمم هستند تا به هدف خود برسند.
یه افسانه میگه یه بچه خیلی قوی از یه هلو به دنیا اومد و اسمش رو گذاشتن موموتارو (Momotarô). وقتی بزرگ و قدرتمند شد، این جنگجوی شجاع رفت دنبال اونیها (Oni) که دهکدهها رو غارت میکردن و اونا رو بیرون کرد. این قهرمان فقط یه افسانه نیست... اونیها هم همینطور! نوادههاشون هنوز بین ما هستن و جنگ بین قبیله موموتارو و قبیله اونیها هنوز ادامه داره! شیکی (Shiki) یه پسر جوونه که خونش گرمه و تنده. همینجور که از مدرسه اخراجش کردن، میفهمه تو رگهاش خون اونی داره. قبیله موموتارو دنبالشه و میخواد نابودش کنه. حالا شیکی و بقیه اونیها دنبال آزادیان و ماجرا شروع میشه...
درباره ی پسری به نام ناتسومه تاکاشی است که از بچگی با یه مشکل بزرگی سر و کله میزده و اونم اینه که میتونه موجوداتی به نام یوکای ها و آیاکاشی ها رو ببینه. یوکای ها موجوداتی هستن که به چشم هرکسی دیده نمیشن و همین عامل باعث میشه تا هر زمان که ناتسومه از یوکای ها و اذیتهاشون با اطرافیانش صحبت میکنه و یا به کارهاشون عکس العمل نشون میده اونو متهم به دروغگویی میکردن و یه بچه غیر عادی میدونستن. ناتسومه پدر مادرشو در بچگی از دست داده و از همان زمان بین اقوام مختلفش زندگی میکرده و از اونجاییکه ناتسومه رو بچه ی مشکلدار و عجیب غریبی میدیدن که حرفها و کارهاش باعث ترسشون میشد هیچ خانواده ای مدت طولانی اونو نگهداری نمیکردو...
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
داستان حول خانواده ماتسونو میگرده،شش پسر موزی و شیطون(کسایی که به اسم شش قلو ها معروف)این شش قلوها که بزرگترینشون اوساماتسو،عاشق یک دختر میشن توتوکو.این شش پسر ماجراهای جالبی رو شروع میکنن.
تاکویا، کوجی، ایزومی، جونپی و توموکی در قطاری با هم آشنا میشن که آنها را به دنیای دیجیتال میبره، جایی که جنگی علیه نیروهای شر در جریانه. چروبیمون، یکی از سه فرشتهای که برای نجات دنیا از لوکمون قدرتطلب فرستاده شده بود، به سمت تاریکی رفته و دنیای دیجیتال رو به خطر انداخته. این پنج کودک برگزیده باید برای پیروزی در این نبرد بزرگ، روح افسانهای (دنستسو نو اسپریت) رو پیدا کنن.
نامزدی یوشینو به دور از یک رویا است. پدربزرگ او، رئیس بزرگترین گروه یاکوزا در کانسای، ازدواج خود را با کیریشیما، نوه رهبر قبیله میاما، به عنوان بخشی از یک آتش بس ترتیب داده است. در کمال تعجب یوشینو، کیریشیما برای یکی از اعضای یاکوزا مهربان و جذاب به نظر می رسد. اما نمای گرم او فقط برای پنهان کردن یک حقیقت تاریک و خطرناک عمل می کند.
ماجراجویی در دنیایی دیگر با دختران بامزه در کنار شما و قدرتهایی شبیه به بازیهای ویدیویی - به نظر رویای یک طرفدار انیمه است، درست است؟ برای نویسنده مالیخولیایی اسامو دازای، که به معنای واقعی کلمه ترجیح می دهد بمیرد، اینطور نیست. بازیهای ویدیویی حتی هنوز اختراع نشدهاند، زمانی که او در سال 1948 به دنیای دیگری میرود. در واقع، تمام ماجراجویی خارقالعادهای که او مدام درگیر آن میشود، فقط مانع شدن رویای شاعرانهاش برای یافتن مکان مناسب برای مردن است. اما مهم نیست که او چقدر مخفیگاه خود را به خطر می اندازد، به نظر می رسد همه چیز خوب پیش می رود. قهرمان بدبختی را در این کمدی ایسکای دلخراش دنبال کنید که شبیه هیچکس دیگری نیست!
توکیو شهر توموبیکی لوم، دختر زیبای یک نژاد مهاجم از بیگانگان اونی با دانش آموز دبیرستانی آتارو موروبوشی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. آتارو که یک زن فداکار است، از حملات شدید شوک الکتریکی لوم نگران نمی شود و به شکار روزانه خود برای دختران زیبا ادامه می دهد. با انبوهی از شخصیتهای منحصربهفرد دیگر، از جمله همکلاسی شینوبو، ساکورا، دوشیزه زیبای عبادتگاه، اویوکی، بنتن و ران، بهترین دوست لوم، گیلاس راهب بودایی، تن، پسر بچه کوچک، وارث یک خانواده ثروتمند، شوتارو مندو و زیبایی زن مخفیانه ریونوسکه… یک کمدی عاشقانه کلاسیک اسلپ استیک که در آن همه چیز پیش می رود!
دوک به دلیل نفرینی که در کودکی بر او وارد شده است، هر چیزی که لمس کند می میرد. او به خدمتکاری علاقه مند است، اما نمی تواند او را لمس کند زیرا می ترسد او را بکشد. آیا دوک و همراهانش می توانند نفرین را بشکنند و او را از این سرنوشت نجات دهند؟
رین و همراهانش با موفقیت پادشاه ناپاک را پس از رستاخیز او در کیوتو شکست دادند و به روال روزانه خود در آکادمی True Cross بازگشتند. با این حال، Order of True Cross شروع به دریافت تعداد فزاینده ای از پرس و جوها در مورد شیاطین کرده است، زیرا موجی از رویدادهای عجیب در سراسر این سیاره گسترش می یابد ... در همین حال، رین و سایر Exwires برای حل این پدیده مرموز کار می کنند. دانشگاه با این حال، در طول جشنواره آکادمی True Cross، لوسیفر، پادشاه نور و فرمانده کل ایلومیناتی، ناگهان ظاهر می شود. لوسیفر با هدف احیای شیطان خدای شیطان و متحد کردن پادشاهی بشر، آسیه، و پادشاهی شیاطین، جهن، به یکی از ارکان صلیب حقیقی اعلام جنگ میکند. و برای انجام این کار، او ادعا می کند که ایزومو برای یک "طرح" خاص ضروری است.
کن هوکازه پس از موافقت برای کمک به زنی ناشناس، به دنیایی شبیه به بازی منتقل میشود. حال او باید سفری را برای یافتن راهی برای بازگشت به دنیای خود آغاز کند.
در سال ۲۳۰۷ میلادی منابع سوخت زمین تموم شد.اما با ساخت آسانسور های اوربیتالی و انرژی خورشیدی توسط ۳ گروه از مردم بشر به یه منبع انرژی تموم نشدنی دست پیدا کرد.اما با این وجود هر ۳ گروه برای برتری خودشون ساست های کثیفی به کار می برن.اما یه گروه بدون توجه به منافع شخصی فصد یکپارچه کردن دنیا را داره.
داستان این انیمه درباره ی سه صداپیشه ی تازه کار ، با اسم های فوتابا ایچینوسه ، ایچیگو موئساکی و رین کوناها هست. محیط انیمه به صورت کمدی در زمینه ی صداپیشگی هست.
در مرز این جهان و جهان دیگر ۸ میلیون روح مرده وجود دارن که به خدایان و دیگر روح ها خدمت می کنن که سعی در کمک کردن در زندگی انسان ها دارن. یک دختر مدرسه ای به نام هیوری ایکی , زورگویی های همکلاسی هاشو تحمل می کنه و برای اینکه گریه کنه به دستشویی میره. روی دیوار دستشویی با خطی بد شماره تلفن و پیامی نوشته شده , “من مشکلات شما رو حل میکنم” بعد از اینکه هیوری با شماره تماس می گیره , با یک شخصیت بی خانمان و بیکاری روبه رو میشه که ادعا داره “خداست” خنگ و غیر قابل پیش بینی و بی ارزش, اون به دعا های مردم جواب نمیده و کسی هم بهش محل نمیذاره. اما اون…
آکوتابه، یک کارآگاه، شیاطین را برای حل مشکلات مشتریانش فرا می خواند. یک روز، یک شیطان رده پایین به نام آزازل آتسوشی توسط آکوتابه فراخوانده می شود و توسط او و دستیارش رینکو ساکوما به شدت استفاده می شود.
ماجراجویی های افسانه ای ده جنگجوی بی باک که توسط ، سانادا یوکیمورا ، در سال ۱۶۰۰ هنگامی که در اواسط دوره ی پر آشوب سنگوکوی ژاپن هستند را به تصویر میکشد.
7 سال از زمانی که یوئیچی آیزاوا برای دیدار عمه اش به آکیکو رفته بود می گذرد، اما اکنون که پدر و مادرش برای ادامه حرفه خود به آفریقا رفته اند، او سرانجام به شهر کوچک شمالی بازگشته است.
پس از سفری طولانی و مخاطره آمیز، بلاخره قهرمان داستان ما به قلعه بانوی تاریکی میرسه فقط برای اینکه درخواست کمک کنه. قهرمان توضیح میده که چگونه جنگی که شیاطین برای انسانها به ارمغان آوردند باعث کشته شدن هزاران نفر شده و تعداد بیشتری رو هم در معرض فقر و فلاکت قرار داده. اما به نظر ملکه شیاطین این جنگ، انسانها رو گرد هم آورده و اونا رو با هم یکی کرده و شواهد تجربی هم نشون داده که چطور باعث افزایش جمعیت، افزایش تولید، ترقی اقتصاد و باعث بهبود وضعیت کلی جامعه انسانها شده. علاوه بر این به قهرمان توضیح میده که پایان دادن به این جنگ باعث میشه جنگ داخلی ای بوجود بیاد که بیش از هر زمان دیگری خونریزی در پی خواهد داشت. قهرمان متقاعد میشه که تنها راه به ارمغان آوردن صلح، پیوستن به نیروهای بانوی تاریکی و کمک به اجرا شدن نقشه های ملکه ست!