یوماگی، دانشآموز دبیرستانی، با گائوما، یک آوارهٔ مرموز که مدعی است میتواند کایجوها را کنترل کند، روبهرو میشود. دیری نمیگذرد که یک کایجو حمله میکند و گائوما ربات غولپیکر داینازنون را برای مقابله با آن فرا میخواند. ..
کومیکو در انتظار رهبر جدید باشگاه است و مسابقه گروه نوازی که به آن «انکان» نیز گفته میشود، در پیش رویش قرار دارد. این مسابقه، رقابتی مقدماتی در سطح مدرسه است که برای تعیین تیم نماینده شرکتکننده برگزار میشود.
پسری به نام یوتا حافظه خود را از دست داده است، اما مدام در دفترچهاش نقاشیهایی از گریدمن میکشد و بعد آنها را پاک میکند. او تصمیم میگیرد به ریکا ابراز عشق کند، اما دنیای آرام آنها با یک غرش فرو میریزد...
در حالی که گروه کنسرت دبیرستان کیتاوجی برای مسابقات ملی آماده می شوند ، پاییز در راه است و خدمه اخبار نگران کننده ای مبنی بر ترک آسوکا تاناکا ، نایب رئیس باشگاه و یکی از بازیکنان حیاتی افونیوم گروه را می شنوند....
در پاییز سال سوم و آخر مدرسه راهنمایی، هاجیمه آئونو، یک اعجوبه ویولن، به دلایل شخصی خود، نواختن ویولن را متوقف کرد. اما در همان سال بود که با دختری آشنا شد که به او در مورد دبیرستانی با ارکستر مدرسه معتبر گفت. ناگهان چرخ دنده های ساعت زندگی آئونو دوباره شروع به چرخیدن کردند. این داستان یک درام جوانی است که هماهنگی بین موسیقی و قلب را به وجود می آورد!
وقتی یک دشمن تغییرشکلدهنده به اسم گنوزیا (Gnosia) به یک سفینه فضایی تنها نفوذ میکنه، خدمه فقط یه راه برای زنده موندن دارن: هر روز باید اون جاسوس رو پیدا کنن و بندازنش تو خواب مصنوعی. اما برای یوری (Yuri)، روز هیچوقت تموم نمیشه. اون تو یه حلقه زمانی گیر افتاده و مدام روز اول بحران رو دوباره و دوباره تجربه میکنه. برای فرار، یوری باید حقیقت پشت گنوزیا و این حلقه زمانی رو کشف کنه—قبل از اینکه دیگه خیلی دیر بشه.
محبوب بودن کار سادهای نیست. شکست دادن ساکو (Saku Chitose) خیلی سخته. محبوبترین بچه تو دبیرستان؟ بله. یه شهرت محکم که حتی حملات آنلاین خفن نمیتونن خرابش کنن؟ بله. یه گروه رفیق که هم خوشگلن هم باحال؟ بله. ولی وقتی یه معلم ازش میخواد به یه دانشآموز که چند ماهه تو اتاقش قایم شده کمک کنه برگرده، دنیای بینقص ساکو دیگه مثل قبل نمیمونه. این دیگه چیه، یه جور داستان هارمی برای آدمای معمولیه...؟
میرا (MIRU)، یه ربات بدون سلاح که تو یه آینده خیلی دور به دنیا اومده، تو زمان سفر میکنه تا به آدمای دورههای مختلف کمک کنه. میرا با آدمای جورواجور از زمانها و مکانهای مختلف روبهرو میشه، آدمایی که با وجود مشکلاتشون، با اراده زندگی میکنن. از طریق دیدار با میرا، این آدما قدمهای کوچیک ولی مهمی به جلو برمیدارن. این قدمها، مثل «اثر پروانهای»، موجهای تغییر درست میکنن و به سمت یه آینده بهتر پیش میرن.
وقتی دنیس (Dennis)، ماجراجوی معروف، از گروه قدرتمند دنیا بیرون انداخته میشود، با آتلیه (Atelier)، که از جایی فرار کرده، همتیمی میشود تا به عشق واقعیاش، یعنی آشپزی خوشمزه، بپردازد. اما این رستوران اصلاً معمولی نیست و مشتریهایش هم آدمای عادیای نیستند. دنیس (Dennis) با چاقوی قصابی و ووک دوستداشتنیاش، مشکلات عجیب مشتریها را حل میکند. به رستوران ماجراجو سر بزن و هم دلت رو سیر کن، هم شکمت رو!
هانتر ( به معنی شکارچی ) فردیه که دور دنیا سفر میکنه و هر جور ماموریت خطرناکی که فکرشو بکنید انجام میده . از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کنجکاوی و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج . گون ( Gon ) پسر جوونیه که پدرش چندین سال پیش ، موقعی که یه هانتر بوده ، ناپدید شده . گون باور داره که اگه بتونه پا جای پای پدرش بزاره ، ممکنه یه روز بتونه دوباره بهش بپیونده . بعد از اینکه گون 12 سالش میشه ، خونه رو ترک میکنه و ماموریت شرکت در آزمون " هانتری " رو امتحان میکنه . آزمونی که بخاطر پیشرفت کندی که آزمون دهنده داره و درصد بالای مرگش برای هانتر رسمی شدن حسابی معروف شده . گون با کوراپیکا که به عشق انتقام زندست ، با لوریو که میخواد در آینده دکتر بشه و با کیلوآ که قبلا یه قاتل سرکش بوده دوست میشه . و همین جور که ماموریت های سخت تری رو ، به عنوان یه هانتر ، پشت سر میزارن و با خطرات و تهدیدهای بیشتری رو به رو میشن که باعث میشه رفاقتشون گسترده تر میشه.
درحالی که نیمهشب مشغول قدمزنی بود صدایی اسرارآمیز توجه او را به خود جلب میکند و به سوی صدا روانه میشود. «آی اوتو»، دختری 14 ساله با دنبال کردنِ صدا یه تخممرغ پیدا میکنه. صدای موردنظر با لفظی مجابکننده خطاب به «آی» میگوید: «اگر خواهان تغییر آینده هستی، فقط کافیه همین الان تصمیم بگیری. حالا، به خودت باور داشته باش و اون تخممرغ رو بشکن.»
خانواده شیونجی به همراه هفت فرزندشان در عمارت در بخش ستاگایا توکیو زندگی میکنند. پسر بزرگ، آراتا، از اینکه توسط پنج خواهرش تحت فشار قرار میگیرد و رویای زندگی بدون آنها را در سر میپروراند، خسته میشود. یعنی تا زمانی که پدر آراتا حقیقت تکان دهنده ای را فاش نکند - آراتا از نظر بیولوژیکی با خواهرانش مرتبط نیست! روابط خواهران برادران در حالی که آنها زندگی را در این نور جدید هدایت می کنند مورد آزمایش قرار می گیرند و می گیرند.
یک مامور مخفی با روحیه و همکار گوشه گیرش در یک کافه بی ادعا و جذاب کار می کنند در حالی که با خوشحالی به مشتریان خود از هر طریقی که می توانند کمک می کنند.
Uryu Kamihate دانش آموز دبیرستانی است که امیدوار است در دانشکده پزشکی دانشگاه کیوتو ثبت نام کند. پس از اینکه توسط کاهن اعظم در معبد اماگامی پذیرفته می شود، به او گفته می شود که باید با یکی از سه خواهر دوشیزه - یائه، یونا یا آساهی - ازدواج کند تا در معبد اماگامی زندگی کند و یک روز به ارث برسد. Kamihate باید یکی از دوشیزگان را در این داستان عاشقانه، دوستی و سرگرمی از روی پاهای خود بردارد.
دالی دلیکو، یک خونآشام اصیل و قدرتمند، از انجام ماموریتی که به او محول شده، خودداری میکند. این تصمیم عجیب، همراه با شایعاتی درباره ارتباط او با قتلهای مرموز، باعث میشود اعضای شورای خونآشامان به سراغ او بروند تا او را متقاعد کنند. اما چیزی که آنها میبینند، بسیار غیرمنتظره است.
هارلی کویین، جوکر و اعضای جوخه انتحاری در یک انیمه سریالی جدید و اورجینال به نام "جوخه انتحاری: ایسکای" ماجراجویی میکنند. این انیمه که محصول مشترک کمپانی برادران وارنر ژاپن و استودیو ویت است، در ژانر ایسکای (به معنای "دنیای دیگر" در زبان ژاپنی) ساخته شده و داستان این شخصیتهای ضدقهرمان را در دنیایی فانتزی و ناشناخته روایت میکند.
در یک شهر به ظاهر معمولی روستایی، اتفاق عجیبی برای ساکنان می افتد. اما شیزورو چیکورا بیشتر نگران دوست گم شده اش است. شیزورو و سه دختر دیگر که مصمم به یافتن او هستند، سوار قطار متروکه ای می شوند و به دنیای بیرون سفر می کنند و مطمئن نیستند که زنده برگردند یا نه. همانطور که آنها به سمت ناشناخته ها می روند، این سوال پیش می آید: در ایستگاه آخر چه چیزی در انتظار آنها است؟
این مجموعه، داستان یک گروه جدید از آیدول ها را دنبال می کند که در کنار سی و نه آیدول از پایگاه 765PRO Live Theater جدید در 765 Productions فعالیت می کنند. این گروه جدید با حمایت یک تهیه کننده در آژانس 765 Theater تلاش می کند تا به موفقیت دست یابد.
حتی در زمان ما، نینجاها در میان ما پنهان شده اند و منتظر دستور جدیدی هستند. با این حال، همه در یک قایق نیستند و برخی از آنها بیشتر از دیگران برای دریافت تکالیف جدید طول می کشد! Kuro Kumogakure، یک نینجا یکی از این موارد است. پس از مدت ها بدون دریافت شغل، بالاخره دستورات جدیدی از مافوق خود دریافت کرد... آیا او قادر خواهد بود خود را با زندگی روزمره جدیدی که در انتظارش است وفق دهد؟
یک کارمند خجالتی کتاب فروشی که توانایی اینو داره که ارواح و اجنه رو ببینه، توانایی که آرزو می کنه متعلق به اون نبود. از اونجایی که معمولا چیزایی که میبینه اونو به وحشت میندازه، ریهیتو هیاکاوا؛ یک جن گیر که همون قدر که قدرت فراطبیعی بالایی داره، از لحاظ آداب اجتماعی ضعف داره و انگار از هیچ چیز فانی یا غیرفانی نمی ترسه. این زوج عجیب کنار هم میان تا معما های عجیبی که سر راهشون سبز میشه رو حل کنند. گرچه، روش های کارشون ممکنه کاملا ایمن نباشه!
قرن ها پیش، بشر سیاره زمین را پس از آن که Vice، نژادی از بیگانگان مکانیکی، آنها را از خانه خود به سوی زندگی در فضا رانده کرد، رها کرد. اکنون که به کشتیهای ستارهای ساختهشده از تکههای ماه متلاشیشده زمین کنار گذاشته شدهاند، امید نهایی برای بشریت در دستان هنرپیشهها نهفته است، زنان جوانی که با توانایی استفاده از تنها سلاحهایی که میتوانند آسیب برسانند متولد شدهاند ...
وقایع Schwarzesmarken در سال ۱۹۸۳ اتفاق می افتند. ارتش آلمان شرقی ، گردان TSF 666 به نام Schwarzesmarken ( نشان های سیاه ) یک واحد از نیرو های ویژه هستند که ماموریت حمله به نیرو های بتا را از طریق تاکتیک های نامتعارف دارند ، به طور خاص هدف هایشان Lux و Magnus Lux هستند تا برتری قدرت شلیک دوربرد نیرو های بتا را خنثی کنند. دستورات آنها همیشه بالاترین اولویت را دارد ، طوری که چشم پوشی از یک سیگنال خطر از یار هایشان عملی عادی است زیرا می تواند از ماموریت اصلی منحرفشان کند ، حتی برای لحظه ای کوتاه . گردان هوایی ۶۶۶ غالبا از MiG-21 استفاده می کنند و فرماندشان ، ایرسدینا برنهارد یک MiG-21PF را خلبانی می کند.
این روزای آروم یه راز بزرگ دارن. یه سازمان مخفی به اسم دی.ای (DA - Direct Attack) جلوی جرمها رو میگیره. گروهی از دخترای مامور به اسم لیکوریس (Lycoris) دارن که این زندگی آروم رو بهشون مدیونیم. چیتساتو نیشیکیگی (Chisato Nishikigi)، بهترین مامور لیکوریسه. کنارش تاکینا اینوئه (Takina Inoue)، بااستعداد و یه کم مرموزه. این دوتا تو کافهای به اسم لیکورکو (Café LycoReco) که یکی از شعبههای این سازمانه کار میکنن. اینجا از قهوه و شیرینی بگیر تا نگهداری از بچه، خرید و آموزش زبان ژاپنی به خارجیها سفارش میگیرن. کارایی که به مامورای لیکوریس نمیخوره! چیتساتو پرشوره و خوشبین، ولی تاکینا خونسرد و کارآمده. زندگی شلوغ و روزمره این دوتا که اصلاً جور درنمیان شروع میشه!