دو دانش آموز دبرستانی به نام های دنی و سندی پس از گذراندن یک تابستان عاشقانه، به طور غیرمنتظره زمانی که سندی به Rydell High منتقل میشود دوباره به هم ملحق میشوند. اما در آنجا دختری بنام ریزو و گروهش تلاش دارند دل دنی را به دست آورند...
«سمرین» (کاجول) دختری آرام و سربراه از یک خانواده متعصب هندوستانی مقیم شهر لندن است که علیرغم میل باطنی و بخاطر احترام به پدر و عقاید او قرار است به زودی با پسری مقیم هندوستان ازدواج نماید بدون آنکه حتی او را بشناسد چرا که پدر شناخت خود از خانواده پسر را کافی میپندارد. «راج» (شاهرخ خان) جوانی است ثروتمند، شوخ طبع٬ سر به هوا و مقیم شهر لندن که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده. این دو یکدیگر را در یک سفر به دور اروپا به همراه دوستانشان ملاقات میکنند و علی رغم تفاوتهای بارز شخصیتی و مسئله ازدواج قریب الوقوع سمرین به یکدیگر دل میبازند٬ ولی بدون آنکه جرات ابراز آنرا داشته باشند از هم جدا میشوند...
«روفوس ت. فایرفلاى» ( گروچو ) در مقام دیکتاتور کشور «فریدونیا» قرار میگیرد، چون این تنها شرط «خانم تیزدیل» دومونت، بیوه ى میلیاردر براى اعطاى کمک مالى به اقتصاد بحرانى کشور است. «فایر فلاى» با توهین به «ترنتینو» کلهرن سفیر دسیسه چین کشور همسایه، «سیلوانیا»، باعث آغاز جنگ بین دو کشور میشود.
«وید واکر» معروف به «بچه ننه» (دپ)، جوان بزهکاری است که به خاطر اعدام پدر و مادرش همیشه اشک از گونه هایش جاری است. «بالدوین» (میلر) که رقیب «بچه ننه» است، با او و دوستانش درگیر می شود. در اغتشاشی که به راه می افتد، «بچه ننه» مقصر شناخته می شود، در نتیجه او را به دارالتأدیب می فرستند...
"سالی بولز" خواننده آمریکایی در برلین سال 1930 است. او عاشق "برایان" می شود. هر دو آنها توسط "مکس" جوانی ثروتمند فریب داده می شوند. همه شخصیت ها توسط کلاب "کیت کت" جایی که "سالی" در آنجا آواز می خواند به هم مرتبط می شود ...…
«انجلی» (کاجول) در دوران کالج عاشق بهترین دوستش، راهول (شاهرخ خان) بود، اما راهول از ابتدا به «تینا» (رانی) علاقه داشت. سال ها بعد در حالی که تینا فوت کرده است، دختر هشت ساله اش قصد دارد انجلی و پدرش راهول را به هم برساند...
نيويورک، سال 1959. «ليو بلوم» حسابرس (برادريک)، «ماکس بيالي استاک» (لين) تهيه کننده ي مفلس نمايش هاي برودوي را مجاب مي کند که با يک نمايش ناموفق بيش از يک نمايش موفق مي توان پول در آورد: حاميان مالي در اين جا نخواهند پرسيد که سرمايه هاي شان کجا رفته است. اما نمايش موزيکالي که انتخاب مي کنند و فروش نکردنش تضمين شده، موفق از آب در مي آيد...
شاهرخ خان که فرزند اصلی خانواده نیست ولی از بچگی با این خانواده بزرگ شده و مورد علاقه پدر و مادرش ( آمیتا باچان و جایا باچان) میباشد بخاطر ازدواج با دختری از رد ه پایینتر با هنرنمایی کاجول که برخلاف میل پدر خانواده میباشد از خانواده طرد میشود و به لندن میرود
بیتل ها، »جان لنن«، »پل مکارتنی«، »جرج هریسن« و »رینگو استار«، با قطار به لندن می روند تا در تلویزیون کنسرتی اجرا کنند. علاوه بر مدیر برنامه، »نورم« (راسینگتن) و دستیارش، »شیک« (جونکین)، پدر بزرگ »مکارتی« (برامبل) نیز با آنان هم راه است…
«دوداس» (شاهرخ خان) پسر یک خانواده ثروتمند است که از دیرباز عاشق دختری بنام «پرواتی» بوده است، اما خانواده اش مانع ازدواج او با آن دختر شده اند. سرانجام دوداس برای تسکین دردش وارد مسیری برگشت ناپذیر می شود و سرنوشت او از دست او و همینطور خانواده اش خارج می شود...
داستان درباره چهار دوست است که سفری پرماجرا به مانالی در دامنه کوه های هیمالیا می روند. "بانی" با رفیق اش "آوی" و "آدیتی" در ایستگاه قطار منتظر قطاری به مقصد مانالی هستند که با "ناینا" آشنا می شوند...
فیلم داستان "کلود"،مردی جوان که از اوکلوهاما به نیویورک می رود را روایت می کند.او با گروهی از هیپی ها که توسط "برگر" رهبری می شوند دوست شده و عاشق "شیلا" دختری از خانواده ای ثروتمند می شود.اما خوشبختی آنها دوام زیادی ندارد چون او مجبور می شود به جنگ ویتنام برود...
در يتيم خانه اي، »آليور توييست« (لستر) را به خاطر درخواست غذاي بيشتر تنبيه مي کنند و به »آقاي ساوئربري« (راسيتر) مي فروشند. اما او فرار مي کند و به لندن مي رود. در آن جا، با »فاگين« (مودي) که سرپرستي تعدادي از بچه هاي جيب بر را به عهده دارد و »داجر« (وايلد) آشنا مي شود...
صبحی در حومه یکی از شهرهای فرانسه سال ۱۹۵۰، در کاخی دور افتاده، یک خانواده قرار است برای جشن دور هم جمع شوند. اما جشنی در کار نخواهد بود، زیرا مرد خانواده به قتل رسیده است، و بدون شک قاتل یکی از هشت زنی است که به او نزدیکتر بوده اند…
نارایان( آمیتا باچان) مدیر یک کالج در هندوستان است که عقاید سرسختی در رابطه با عشق دارد.از نظر او بروز دادن عشق امری است غیر قابل تحمل. در این حین ۳ تن از دانشجویان این کالج دلباخته میگردنند.داستان با ورود معلم موسیقی جدید به این کالج( شاهرخ خان) دست خوش تغییراتی میشود. با مرور زمان نارایان به این موضوع پی میبرد که معلم موسیقی جدید، نامزد دخترش ( آیشواریا رای) بوده که بعدها خودکشی میکند...
«جو استاكتن» (هپبرن) دختر روشنفكرى است كه در يك كتاب فروشى در گرينويچ ويليج كار مى كند و دنياى مد را حقير مى داند . اما بعد به انگيزه ى ملاقات با فيلسوفى اگزيستانسياليست به نام «اميل فلوستر» (اوكلر) در پاريس ، حاضر مى شود مدل يك مجله ى مد مى شود...
“داوی استون” یک الکلی با سابقه کیفری و محکوم به مرگ است که فعلاً تحت نظارت پلیس در خانه سالمندان به خدمات اجتماعی محکوم شده است. "داوی" در آنجا با تلاش برای اصلاح و ترک عادات بد خود به دنبال رهایی از حکمش است و..
»ژنه ویو« (دونوو) و »گی« (کاستل نوئوو) دل باخته ی یک دیگر هستند. »گی« به خدمت سربازی احضار میشود و از شربورگ میرود. »ژنه ویو« نیز که متوجه بارداری خود شده با تاجر الماسی به نام »رولان« (میشل) ازدواج میکند...
«رائول» (شاهرخ خان) کارگردان یک گروه رقص و آواز است. او با یکی از رقاص های گروهش بنام «نیشا» (کاریشما کاپور) رابطه دوستی قوی ای دارد. نیشا طوری رفتار می کند که انگار فقط یک دوست ساده برای رائول است، اما در قلبش او عمیقا عاشق رائول می باشد…
خوکی بنام «ویلبور» از این ترس دارد که در انتهای فصل تبدیل به غذای روی میز صاحب مزرعه بشود. او به کمک یک عنکبوت سعی می کند تا از این اتفاق جلوگیری کند...
ویلبور، خوکی است که ترس از این دارد در آخر کار ممکن است جای او روی میز غذاخوری انسان ها باشد . او سعی میکند با کمک دوست عنکبوتش شارلوت از این اتفاق جلوگیری کند...
"هارولد هیل" کلاهبرداری با اعتماد به نفس است که به شهری وارد شده و قصد دارد با روشهای همیشگی خود اهالی شهر را فریب داده و با پول بگریزد.او به آنها پیشنهاد تشکیل یک گروه رژه پسران را می دهد اما در حقیقت هیچ مهارتی در موسیقی ندارد.اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و......
سه ملوان یک روز مرخضی میگیرند تا بروند کنار ساحل نیویورک که تفریح و خوشگذرانی کنند و باید تا قبل از به پایان رسیدن 24 ساعت مرخصی هر کاری دارند انجام دهند...
قماربازی در نیویورک مجبور است یک مبلغ مذهبی خونسرد را به هاوانا ببرد،اما آنها عاشق یکدیگر شده و معلوم می شود شرط بندی انگیزه ای پنهان برای تامین هزینه های یک بازی دارد و...
"پووتی تنگ"، خواننده، بازیگر و قهرمان محلی، داستان زندگی اش از دوران کودکی تا مبارزه علیه شرکتهای شرور آمریکایی که تلاش می کردند کمربند جادویی او را بدزدند بازگو می کند...
داستان فیلم در مورد “نورمن مین” بازیگری که شهرتش رو به افول است با “استر” خواننده ای جوان آشنا می شود.رابطه آنها گسترش می یابد اما وقتی “استر” پله های موفقیت را طی کرده و “نورمن” افول می کند تنش وارد رابطه شان می شود…….
یک آهنگساز به یک خواننده و بازیگر زن جوان کمک می کند تا در مسیر درست قرار گیرد، اگرچه خود او به واسطه مصرف الکل و مشکلاتش در مسیر سراشیبی قرار دارد و...
"دکتر هون" آهگساز محبوب جازی است که در خانه ای نزدیک به املاک خانواده همسر سابقش "تریسی لرد" زندگی می کند.او در آستانه ازدواج با مردی متعد تر از "دکس" است اما او می خواهد بار دیگر قلب "ترسی" را به دست بیاورد و...