یکی از کارکنان باتجربهی پلیس به ماموریتی مخفی فرستاده میشود تا خانوادهای را تحت نظر بگیرد. اما در این بین وی مورد بخشش و مهربانی کودک نه ساله و بااستعداد خانواده قرار میگیرد و…
این فیلم اکشن و رازآلود دربارهی شخصی میباشد که بعد از این که خانوادهاش در یک هواپیما کشته میشوند، اکنون به دنبال انتقام از کسانی است که باعث این کار شدهاند، اما در این بین مشکلات زیادی بر سر راهش قرار میگیرند و …
دوازده غریبه در یک مکان نامشخص از خواب بیدار می شوند، آنها نمی دانند کجا هستند و چگونه به آنجا رسیدهاند، آنها حتی نمی دانند برای یک هدف مشخص انتخاب شدهاند، یعنی شکار و..
داستان این فیلم دربارهی نامزد سسیلیا کاس را به تصویر می کشد که او خودکشی میکند، اکنون سسیلیا تصمیم میگیرد خاطراتش را به فراموشی بسپارد و یک زندگی جدید برای خود بسازد، اما خیلی زود طی یک اتفاقی سسیلیا به زنده بودن نامزدش مشکوک میشود و…
این فیلم داستان یک تبهکار حرفهای ایرلندی به نام فرانک شیران را به تصویر میکشد. او یک آدمکش حرفهای بود که جیمی هافا رئیس اتحادیهی کارگران آمریکا را به قتل رساند و…
داستان فیلم بر پایه داستان چهار پسر به نام جیمی، آز، کوین، فینچ است که در تلاشند تا قبل پایان دبیرستان از باکرگی در آیند. همچنین سرکردهٔ آنها استیو استیفلر است.
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
در ابتدای فیلم راب پسر نوجوان دبیرستانیای را نشان میدهد که دوست دارد اولین تجربه اش را انجام دهد و با کلوچهای شبیه به میمون بازی میکند و سگش فریزی این کلوچه را هنگامی که روی میمون راب است میلیسد، برادر کوچکتر راب از این جریان فیلمی میگیرد و آن را به تمامی دوستان راب بلوتوث میکند و راب از دیگر همکلاسیهایش و به خصوص دختران خجالت میکشد اما یکی از همکلاسیهای دخترش (هیدی) که او را در این حال میبیند به او پیشنهاد بازی میدهد و پس از مدتی اتفاقاتی برایشان میافتد و راب متوجه خیانت او میشود....
«ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و «اليزابت سوان» (نايتلي) دختر فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...
ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...
كاپيتان باربوسا و اليزابت سوآن و ويل ترنر براي نجات جك اسپارو و مرواريد سياه به سنگاپور مي روند اين در حالي است كه آنها براي نجات كاپيتان جك اسپارو بايد يك دزد دريايي چيني را پيدا كرده و نقشه دريايي كه محل كاپيتان جك را نشان مي دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعي به نام برادران وارد داستان مي شوند كه باعث پيروزي دزدان دريايي كارائيب در مقابل كمپاني هند شرقي مي شوند و ....
در این قسمت از مجموعه فیلم های دزدان دریایی کارائیب، کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ) به قصد پیدا کردن نیزهی سه شاخه پوزئیدون (خدای دریا) ماجراجویی اش را آغاز میکند...
دکتر «ویلیام هارفورد» بهمراه همسر زیبایش «آلیس» در یک مهمانی کریسمس شرکت می کند. ویلیام که در مهمانی سرگرم گفتگو با دو دختر مدل است متوجه می شود مردی قصد دارد با آلیس ارتباط برقرار کند. این قضیه موجب مشاجره ای بین ان دو میشود که باعث می شود ویلیام از خانه بیرون بزند که در این حین با دوست قدیمی خود که یک پیانیست است برخورد کند که...
سال 2020، لندن. «آدام ساتلر» (هرت)، رهبر فاشيست، حکومتي خودکامه در انگلستان برقرار کرده است. به اعتقاد او آن چه مردم نياز دارند امنيت است نه آزادي. اما در اين ميان، مردي به نام «وي» (ويوينگ) تصميم گرفته اين نظام زورگو را به زير بکشد...
یک نوجوان دبیرستانی خجالتی و ترسو بعد از اینکه توسط یک عنکبوت جهش یافته گزیده میشود، خصوصیاتی همانند عنکبوت ها در بدن خود مشاهده می کند. بعد از حادثه غم انگیزی که برای خانواده اش رخ می دهد، او تصمیم می گیرد از این توانایی های منحصر به فردش، همانند قهرمانها در مقابل انسان های شرور استفاده کند.
«پيتر پارکر» (مگواير) خود را از فعاليت هاي نجات بخش کنار کشيده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبيا ادامه مي دهد و کما کان به عنوان عکاسي نيمه وقت براي روزنامه ي «ديلي با گل» کار مي کند. تا اين که ناچار مي شود براي مقابله با تهديدات دانشمند ديوانه اي به نام «دکتر اکتاويوس» (مولينا) وارد عمل شود...
«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» ( اندرو گارفیلد ) مدارکی را بدست می آورد که ممکن است به کمک آن ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده، آشنا می شود...
«پیتر پارکر» به زندگی معمولی خودش ادامه می دهد تا اینکه یک کمپانی مرموز به نام «اوسکورپ» افرادی را با قدرت های خارق العاده برای مقابله با پیتر می فرستد...
دکتر بروس بنر بخاطر تماس اشتباهی با اشعه گاما، هرگاه که ضربان قلبش بالا میرود، تبدیل به یک غول سبز خشمگین می شود. در همین حال یک سرباز نیز از همین تکنولوژی استفاده می کند تا با او مقابله کند.