قسمت دوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». داستان فیلم هیچ ربطی به قسمت قبلی ندارد. موضوع این فیلم در مورد مادر بزرگ پیر رجب است که سعی دارد به نحوی این پسر را آدم کند...
قسمت سوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». رجب بعد از مرگ مادربزرگش در انتهای فیلم قبلی، افسرده شده و دیگر زندگی خوبی ندارد. در همین اوضاع است که یکی از خویشاوندان دور رجب، که دختری دانشجو است وارد زندگی او می شود...
در ادامه قسمت های قبلی این بار رجب ایودیک مربی گری تیم بچه های محله را که در تنها زمین خاکی خالی محله که خود رجب هم از کودکی در آنجا فوتبال بازی می کرد را به عهده گرفته است. در همین حال او در می یابد که این زمین قرار است به یک پیمان کار فروخته شود...
زمانی که رجب در سوگواری از دست دادن دوستش "عیصمت" است، متوجه میشود که عیصمت یک قرار داده نا تمام برای حمل یک گروه ورزشکار به خارج از کشور برای رقابت های ورزشی المپیک بر جای گذاشته است ، رجب نیز با نوراله به وسیله ی اتوبوس عیصمت راهی جاده می شوند ، در حین سفر رجب پیشنهاد ناهار به ورزشکاران را می دهد ولی داخل رستوران به سرآشپز طبق دستور غذایی خودش پیشنهاد میکند که روغن موتور به غذا اضافه کند و اینگونه است که ورزشکاران بعد از خوردن لوبیا مسموم میشوند و رجب پس از متوجه شدن این موضوع تصمیم میگیرد با گروه خودش به جای آن ها وارد مسابقات بشود...
پليسي جوان به نام «بيلي کاستيگان» (دي کاپريو) مأموريت مي يابد تا در محفل خلافکاري تنگ و به شدت مراقبت شده ي «فرانک کاستلو» (نيکلسن) نفوذ کند. از طرف ديگر، «کالين سالي ون» (ديمن) به مأموريت از طرف «کاستلو» موفق مي شود در دستگاه پليس نفوذ کند...
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد...
فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است و به قدرت رسیدن و سقوط یک دلال مشهور نیویورکی به نام جوردن بلفورت را به تصویر می کشد. فردی که در پرونده ی شفاف سازی مربوط به وال استریت دردسرهای زیادی ایجاد کرد و…
چند زن به يک سفر مکاشفه اي در دل غارها مي پردازند؛ ولي در همان ابتداي سفر سقوط تخته سنگ بزرگي دهانه ي غار را مسدود مي کند و آنان در غاري رعب آور و ناشناخته سرگردان مي مانند و کمي بعد با خطري جديد روبه رو مي شوند...
چند زن به يک سفر مکاشفه اي در دل غارها مي پردازند؛ ولي در همان ابتداي سفر سقوط تخته سنگ بزرگي دهانه ي غار را مسدود مي کند و آنان در غاري رعب آور و ناشناخته سرگردان مي مانند و کمي بعد با خطري جديد روبه رو مي شوند...
"کیت" و برادر بازیگرش در نیویورک قرن 21 زندگی می کنند.دوست پسر سابق او"استوارت" منطقه ای نزدیک پل بروکلین پیدا می کند که یک شکاف در زمان است.او به قرن 19 می رود و عکسی از آنجا می گیرد اما "لئوپلد" مردی که در سال 1870 زندگی می کند به دنبال او از شکاف عبور کرده و به قرن 21 می آید و ...
پل ویتی اواخر دوران محکومیت خود را در زندان می گذارند . ماموران اف.بی.آی او را زیر نظر دارند و متوجه می شوند او که روزی خطرناک ترین گانگستر نیویورک بوده اکنون وضعیت روانی عجیبی دارد. اداره اف.بی.آی تصمیم می گیرد با دکتر سوبول مشورت کند. از سوی دیگر سوبول نیز خودش مشکلاتی دارد. پدرش بتازگی فوت کرده و این مسئله او را دچار یک بحران هویت نموده که هم در زندگی شخصی و هم حرفه ای اش تاثیر گذاشته است. بعلاوه او می داند همسرش لورا از اینکه بن دوباره پل را وارد زندگیشان کند بسیار خشمگین خواهد شد. در ادامه پل بطور مشروط آزاد شده و با مسئولیت بن تحت مداوا قرار می گیرد و بنابراین بن مجبور است او را به خانه اش ببرد.
وقتی به «هوارد بیل» (فینچ)، مفسر خبری کهنه کار شبکه ی تلویزیونیUBS تذکر می دهند که آمار تماشاگران برنامه اش افت کرده، در برنامه ی خبری زنده اش اعلام می کند که در برنامه ی بعدی مغزش را متلاشی خواهد کرد …
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
آدم کشي حرفه اي به نام «لئون» (رنو) در آپارتماني در محله ي ايتاليايي هاي نيويورک زندگي مي کند. «استانسفيلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پليس، تمام خانواده ي همسايه را مي کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتيلدا» (پورتمن) که براي خريد بيرون رفته جان سالم به در مي برد.«ماتيلدا» به «ليون» پناه مي برد و خيلي زود اين دو با يک ديگر دوست مي شوند...
زنی به دنبال شوهر سابق خود میرود اما یک باند بسیار خطرناک به دنبال او هستند تا او را به قتل برسانند و او باید شوهر خودش را از دست این باند خطرناک نجات دهد اما …
جسد یون سئول هی در موسسه ملی تحقیقات علمی ناپدید می شود. کارآگاه وو جونگ شیک به دنبال سرنخ هایی در مورد ناپدید شدن او است ، در حالی که شوهرش پارک جین هان ادعا می کند که او زنده است.
کریستین (بن افلک) یک نابغه ریاضی است که به عنوان یک حسابدار مشغول به کار است ولی این تمام ماجرا نیست زیرا او زندگی دومی هم دارد و آن قبول کارهای کثیفی است که شرکت های منعدد بر عهده او می گذارند، از فرار از مالیات گرفته تا پولشویی و اختلاس. او به تازگی پیشنهاد خوبی دریافت کرده تا بررسی کند که چرا بین حساب های مالی یک شرکت، اختلاف بسیاری وجود دارد. در ادامه هم چنین پای یک مامور به ماجرا باز می شود که کارش رسیدگی به جرایم اقتصادی است...
اولین انسانهای ماقبل تاریخ که برای شناخت محیط خود و پیدا کردن محلی مناسب برای زندگی به ناکجا آباد سفر میکنن و با خطراتی همچون حیوانات درنده و محیط های ناشناخته مواجه میشوند…
توله سگ دوست داشتنی و به اندازه هیولای دراک، تینکلز، انرژی بیشتری نسبت به همیشه دارد و فقط می خواهد بازی کند. متاسفانه دراک بیش از حد مشغول شعبده بازی وظایف خود را در هتل است...
۵ سال بعد از ماجراهای فیلم اول، شکارچیان روح که شغلشان را بخاطر منع قانونی از دست داده اند. اما «دانا» دوباره با روح ها مشکل پیدا می کند و شکارچیان روح بار دیگر وارد عمل می شوند...
در فیلم شکارچیان روح 2016، پس از آنکه ارواح و شیاطین به نیویورک و سایر شهر های ایالات متحده حمله کردند، کشور در آشوب و هرج و مرج به سر می برد و دولت نیز توان رویارویی با این ارواح را ندارد. در همین حینريال وقتی که همه امیدشان را از دست داده اند، محقق ماوراء الطبیعه به نام ابی یاتس، یک فیزیکدان ، مهندس انرژی هسته ای و یک کارگر مترو با یکدیگر متحد می شوند تا بتوانند با دستگاه های روح گیر، نیویورک را از شر این ارواح سرگردان نجات دهند ولی …
داستان در مورد نقل مکان خانواده ای به یک مکان جدید است که در آنجا با ارواحی روبه رو می شوند که با پدربزرگشان ذر ارتباط است و از اینجاست که این خانواده چیزهای زیادی در مورد خود خواهند دانست و…
داستان این فیلم در سال ۱۹۹۵ اتفاق میافتد و وقایع و پیامدهای قتل مائوریزیو گوچی، تاجر ایتالیایی و رئیس خانهٔ مد گوچی، توسط همسر سابقش پاتریزیا رجیانی را به تصویر میکشد...
Monsters Inc یکی از جذابترین انیمیشنهای کمپانی والت دیزنی است که در سال ۲۰۰۱ روانه بازار شد و توانست با استقبال خوب مخاطبان روبرو شود . در این انیمیشن داستان سرزمین هویلاها روایت میشود . جایی که کارخانه ای با نام کارخانه هیولاها وجود دارد که برای تولید انرژی از ترساندن کودکان مختلف هنگام شب و تولید انرژی از ترس و جیغ آنها استفاده میشود . رئیس کارخانه به هیولاها تاکید کرده که کودکان موجودات خطرناکی هستند و حق نزدیک شدن به آنها را ندارند ...
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...
وقتی دانیل پلانیو (دنیل دی لوئیس) اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانس هایش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می اورد. ولی در حالی که روز به روز پول و ثروت آنها افزایش پیدا می کند، کم کم هیچی از ارزش های انسانی، عشق، امید و عقیده باقی نمی ماند و حتی روابط بین پدر و پسر با انحرافات و نیرنگ ها و بیشتر شدن نفت به مخاطره می افتد …
فیلم داستان یک سرباز سابق نیروی دریایی است که بعد از جنگ جهانی دوم به خانه باز می گردد و شاهد اتفاقات وحشتناک بسیاری می شود. او مردد و نامطمئن از آینده خودش ، در تلاش برای معنی بخشیدن به زندگی؛ یک اعتقاد باوری/ دینی را به وجود می آورد. او تبدیل به شخصی به نام "استاد" می شود . در حالی که سازمان او رشد می کند و هر روز به طرفداران پرشور آن اضافه می شود؛ شخص دست راست او شروع به زیر سوال بردن نظام اعتقادی و شخص استاد می کند...
اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که…
راسل (کریستین بیل) به همراه برادر کوچکش رادنی (کیسی افلک) در یکی از ایالتهای شمال شرقی آمریکا زندگی میکند ، راسل همیشه آرزو دارد از این منطقه فرار کند و به دنبال زندگی بهتر است اما وقتی بر اثر یک اتفاق به زندان میافتد برادرش به دام یکی از خشنترین و بیرحمترین حلقههای جنایی میافتد…
مرد جوانی بنام «مایکل پیترسون» (تام هاردی) که بخاطر سرقت مسلحانه از اداره پست، محکوم به گذراندن ۷ سال زندان بوده است، به دنبال رفتار خشنش با نگهبانان نهایتا ۳۰ سال در بخش انفرادی زندان می ماند. در طول این مدت، مایکل پیترسون، آن پسر جوان ناپدید می شود و جای خود را به شخصیتی متضاد، بنام «چارلز برونسون» می دهد.
داستان درباره زنی به نام لیندی است که دچار یک اختلال عصبی نادر است که باعث می شود تا گاهی خشم، تمام وجود وی را فرا بگیرد و تنها راه مقابله وی با این مشکل، وارد کردن شوک به خودش است و ...
داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.
1973: پرستاری جوان مجبور شد شیفت شب را در بیمارستانی نا به سامان کار کند زیرا معدنچیان اعتصابی در سراسر انگلیس برق را قطع می کنند. اما در درون دیوارها اتفاقات وحشتناکی در کمین است که او و همه اطرافیانش را به کام خود می کشاند...