داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...
«اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
در اواخر قرن نوزدهم در لندن، رابرت انجیر، همسرش جولیا و آلفرد بوردن بعنوان دستیاران یک شعبده باز باهم کار می کنند. جولیا بر اثر یک تصادف در حین اجرا جان میدهد و رابرت، آلفرد را بخاطر مرگ همسرش سرزنش می کند و رابطه دوستانه بین آنها جایش را به دشمنی میدهد. بعد از مدتی هردو شعبده باز هایی مشهور، و رقبایی سرسخت برای یکدیگر می شوند و در اجرای یکدیگر خرابکاری می کنند. وقتی آلفرد یک حقه ناب را روی صحنه اجرا می کند، رابرت غرق در تلاش برای فاش کردن راز رقیبش می شود و این کار او عواقب غم انگیزی را به دنبال دارد...
در سالهاى جنگ جهانى اول در کشور تومانیا ، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میکند خود را در یک آسایشگاه روانى مییابد و پس از مدتى که طى آن حاکمیت کشور به دست دیکتاتورى به نام « هینکل » ( چاپلین ) افتاده ، از آن جا مرخص میشود و به …
ولادیسلاو (برودی) که یک نوازنده متبحر پیانو است ، مشغول یک اجرای رادیوئی است که انفجار یکی از بمب های آلمان نازی استودیوی رادیو ورشو را به هم می ریزد. ورشو تحت حمله نازی ها قرار گرفته و خانواده ثروتمند ولادیسلاو از جمله پدر ، مادر ، برادرش هنریک و خواهرانش بعد از اشغال این شهر ناچار به ترک آپارتمان مجهزشان هستند. رفتارهای خصمانه ای که با یهودیان می شود این خانواده را نیز می آزارد اما هنوز هیچ کس هدف واقعی این برنامه را نمی داند ، تا اینکه نازی ها یهودیان را سوار یک واگن باری می کنند تا به جایی نامعلوم ببرند. یکی از آشنایان خانواده در پلیس یهودی او را بیرون می کشد و با کمک دوست دیگری در آپارتمانی پنهان می شود. مدتی بعد ورشو غرق گرسنگی ، نکبت و بیماری می شود و ولادیسلاو با مو و ریشی بلند مدام تغییر مکان می دهد تا کسی او را پیدا نکند ، اما سروانی آلمانی ولادیسلاو را در خانه ای متروکه پیدا می کند و …
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
فیلم هفت دلاور، درباره هفت تیرانداز به سرپرستی مردی به نام کریس آدامز (با بازی دنزل واشنگتن) در غرب وحشی است که تصمیم میگیرند از مردم یک دهکده در برابر راهزنان دفاع کنند…
دام کاب یک دانشمند علمی است که البته چندان در راه پیش بردن علم تحقیق نمی کند. او موفق می شود که به تکنولوژی دست پیدا کند که از طریق آن موفق می شود به رویاها و و ذهن ها انسان ها نفوذ کند و از این طریق اطلاعات آنها را برباید. فن آوری که کاب به آن دست پیدا کرده است شرکت ها و افراد زیادی را وسوه کرده است تا آن را در اختیار داشته باشند …
زمانی که یک کرمچاله (که از نظر تئوری میتوان از طریق آنها در زمان سفر کرد) کشف میشود، دانشمندان در صدد این بر میآیند که با سفر از طریق آن از محدودیتهای سفر انسان در فضا رهایی یابند. در میان مسافران، کوپر (مککانهی) مهندسی است که باید میان دو فرزندش و سفر برای نجات بشریت یکی را برگزیند…
این فیلم داستان ران وودروف اهل تگزاس را به تصویر می کشد که در سال 1986 ، آزمایش HIV وی مثبت تشخیص داده شد و وی از آن پس برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به HIV تلاشهای زیادی انجام داد و در این راه با مشقت های بسیاری مواجه شد...
داستان فیلم در سال 2012 و سالگرد حملات یازدهم سپتامبر در کشور لیبی رخ می دهد. در این روزها سفارت آمریکا لحظات پرتنشی را سپری می کند و هر لحظه امکان وقوع فاجعه ای دیپلماتیک می رود. در این وضعیت، گروهی متشکل از نیروهای ویژه آمریکایی مامور میشوند تا از دیپلمات های آمریکایی گرفتار شده در خشونت معترضان ، دفاع نمایند و شرایط را برای برقراری امنیت مهیا نمایند اما ...
فیلم 12 قدرتمند، داستان اولین گروه نیروهای ویژه که بعد از حادثهی 11 سپتامبر به افغانستان عازم شدند را بیان میکند؛ به رهبری یک سروان جدید، گروه برای نابود کردن طالبان باید با یک جنگسالار افغان همکاری کند...
داستان حول محاصرهی صدها هزار سرباز بریتانیا، بلژیک، فرانسه و کانادا توسط ارتش آلمان میباشد. این نیروها در ساحل به دام افتادهاند و در حالی که پشت به دریا کردهاند و نیروهای دشمن هر لحظه نزدیکتر میشوند، مرگ خود را حتمی میبینند...
داستان فیلم در ماه های آخر جنگ جهانی دوم رخ می دهد و روایتگر داستان یک گروهبان به نام واردادی و گروه کوچکش است که خود را در عملیاتی مرگبار در پشت خطوط دشمن می بینند بدون اینکه نیروهای کمکی به کمک آنها بیایند و …
داستان فیلم مربوط به دهه ی ۴۰ میلادی میباشد. و شروع جنگ جهانی.جایی که کشتار یهودیان توسط نازی ها در دستور کار بود. در یکی از مناطق شرقی اروپا گروهی از یهودیان در جنگل گرد هم آمدند تا بتوانند از چنگ نازی ها نجات پیدا کنند و راهی برای محافظت از خود پیدا کنند . به زودی گروه کوچک آنها با پیوستن سایر مردم گسترش پیدا می کند و قدرتشان افزایش پیدا می کند تا اینکه ...
فیلم بر اساس داستان واقعیِ یک مخالف جنگ و پزشک ارتش آمریکا به نام دزموند داس (اندرو گارفیلد) است که حاضر نمیشود سلاحی حمل کند، اما طی نبرد اوکیناوا در جنگ جهانی دوم با وجود شلیکهای بیوقفهی دشمن، یکتنه جان بیش از ۷۵ نفر از همرزمانش را نجات میدهد...
در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شدهاند، را نجات دهند...
سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...
این فیلم داستان یک تبهکار حرفهای ایرلندی به نام فرانک شیران را به تصویر میکشد. او یک آدمکش حرفهای بود که جیمی هافا رئیس اتحادیهی کارگران آمریکا را به قتل رساند و…
ماجرای کازینو در شهر رویاهای آمریکا لاس وگاس میگذرد. دنیائی از کازینو ها و کازینو داران. سام راستین (با بازی رابرت دنیرو) به عنوان یک قمار باز خبره رهبری کازینوی تنجیرز یکی از کازینوهای برتر لاس وگاس را بر عهده میگیرد. کازینوئی که صاحبان آن همچنان از اعضای ایتالیائی و یا سیسیلی مرتبط با مافیا هستند. سام راستین با توجه به تجربه فراوانی که در امر کازینو دارد تلاش میکند تا وضعیت کازینو را مرتب کند. اما موانع یکی پس از دیگری بر سر راه او سبر میشوند و مهمترین این موانع فردی است که برای محافظت از او و کازینو در نظر گرفته شده است، یعنی نیکی سانتورو (با بازی جو پشی) که یک سیسیلی خشن و بسیار خطرناک است.با ورود جینجر (با بازی شارون استون) است که سام راستین تصمیم میگیرد که سامانی به زندگی خود بدهد ... اما ...
داستان فیلم در مورد قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها "دیوید میلز" (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم قاتل را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر اساسی می دهد...
داستان فیلم قبل از قصه کتاب سه جلدی ارباب حلقهها اتفاق میافتد و نوعی پیشدرآمد بر آن مجموعه فیلم است. داستان حدود 60 سال بین هابیت و یاران حلقه، اولین قسمت سهگانه ارباب حلقهها را دربر میگیرد. بیلبو باگینز شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن یک گنجینه در سفری پرماجرا با گندالف همراه میشود و در نهایت حلقه را پیدا میکند. فیلم اول رویدادهای کتاب هابیت را دربر بگیرد و فیلم دوم در فاصله 80 سال بین آن رمان و اولین کتاب سهگانه حلقه روی دهد ...
دورف ها و بیلبو و گندلف موفق شدند که از کوه مه گرفته فرار کنند و همچنین بیلبو توانست حلقه را به دست بیاورد حال آنها سفر خود را در راه رسیدن به طلاهایی که اژدهای خوفناک از آن محافظت می کند ادامه می دهند و ...
در این قسمت از داستان، ماجراهای «بیلبو باگینز»، «تورین اوآکنشیلد» و گروه دوارف بازگو می شود. آنها همگی با هم متحد می شوند تا سرزمین خود را از اسماگ اژدها پس بگیرند. ارتشی که آنها تشکیل می دهند، ارتشی قدرتمند است اما در مقابل اسماگ هم از نیروهای اهریمنی خود استفاده می کند تا زنان، کودکان و مردان بی دفاع را با جادوی خود سپر بلا کند...
یک حلقهی باستانی که قرنها پیش گم گشته بود، حالا دوباره پیدا شده و از دست تقدیر، به هابیتی جوان بنام فرودو رسیده است. وقتی که گندالف می فهمد که این حلقه، همان حلقه یگانه ارباب تاریکی، سائورون است، فرودو مجبور می شود این حلقه را به کوه نابودی برده و آن را از بین ببرد. با این وجود او تنها نمی رود و در این راه هشت یار دیگر به او در انجام ماموریتش کمک می کنند. یاران حلقه باید از میان کوهها، جنگلها، برف و بوران و تاریکی عبور کنند و با نیروهای شرور تاریکی در میان راهشان مقابله کنند. موفقیت آنها در این ماموریت سخت، تنها امید برای خاتمه دادن به دوران حکومت ارباب تاریکی است.
ینیروهای سائورون رو به افزایشند و او متحدهای جدیدی بدست آورده است. ارتش سارومان اکنون آماده حمله به آراگورن و مردم روهان هست. از طرفی دیگر یاران حلقه از هم پاشیدهاند و فرودو و سم با امید اندکی که باقی مانده به سمت موردور می روند. متحدان جدیدی به آراگورن، و مری و پیپین پیوستهاند، و آنها باید از روهان دفاع کرده و بر آیزنگارد بتازند. در همین حال سائورون در حال پایهریزی یک حمله بزرگ به گاندور است، و جنگ حلقه در حال آغاز می باشد.
فرودو و سم با راهنمایی گالوم، به مسیرشان به سمت کوه نابودی ادامه میدهند، در حالی که مطمئن نیستند او به چه سمتی هدایتشان می کند. باقیمانده یاران حلقه، مردم گاندور و روهان را در نبردی عظیم علیه نیروهای سائورون، یاری می کنند.
کلنل هانس لاندا یک فرد نازی و به شدت یهود ستیز است. او به دلیل دشمنیاش با یهودیان لقب شکارچی یهودی دارد. آلدو یهودی و سردستهی گروه حرامزداهها است. این گروه بسیار خشن است و روی پیشانی قربانیانش سواستیکا حک میکند. هدفشان کشتن نازیها و در نهایت کشتن هیتلر است ...
داستان فیلم راجع به بهترین بادیگارد دنیا با بازی “رایان رینولدز” است که آخرین مشتری او یک مزدور اجاره ای “ساموئل جکسون” بوده و قرار است در دادگاه بین المللی علیه یک دیکتاتور و قاتل “گری الدمن” شهادت دهد، وظیفه رینولدز محافظت از او برای رسیدن به دادگاه است. آنها باید اختلافات را کنار بگذارند و باهم همکاری کنند تا در زمان تعیین شده به دادگاه برسند، اما…
مایکل برایس که محافظ داریوش کینکاید قاتل است. اوکه مجوز فعالیتش را از دست داده و تحت پیگرد قانونی قرار دارد اما بخاطر زن جانی داریوش مجبور می شود که دوباره به کار بازگردد. حالا مایکل از دو فرد جانی محافظت می کند و آن ها نیز مدام اذیتش میکنند، اما کم کم ماجرا وسیع تر می شود و درگیر ماجرای خطرناکی در اروپا می شوند ...
با ورود غیر منتظره ی یک عضو جدید به یک گروه مخفی از مزدوران فنا ناپذیر، مخفی بودن این گروه از بین رفته و آن ها اکنون باید برای فاش نشدن هویت خود بجنگند.
انیمیشن درمورد پیرمردی است که در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می برد. خانه ی کوچک او در میان آسمان خراش هایی است که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه اش وصل کرده است به پرواز در می آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله ی همسایه نیز با او همراه می شود و آنها در سفری به جنگل ها و طبیعت دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه می کنند و …
جو یک معلم موسیقی است که زندگی اش بر وفق مرادش نبوده است. او به موسیقی جاز علاقه ی زیادی دارد و در نواختن موسیقی نیز مهارت دارد. او به دنیایی دیگر سفر کرده تا به یک نفر کمک کند که علاقه ی واقعی اش را پیدا کتد. او بعد از این اتفاق متوجه می شود که داشتن روح به چه معناست.
داستان فیلم در زمان حال و در شهر لس آنجلس روایت میشود، و دربارهٔ رابطهای عاشقانه میان سباستین (رایان گاسلینگ) یک پیانیست جاز، و میا (اما استون) هنرپیشهای آرزومند است...
این فیلم داستان رقابت طراحان ماشین در سال ۱۹۶۶ و مسابقه جهانی اتومبیلرانی ۲۴ ساعته لمانز که در شهر لومان فرانسه برگزار می شود را روایت می کنند که باید ماشین فورد را شکست دهند.
داستان این فیلم درباره مادر جوانی است که بعد از حملهی یک موجود بیگانه به زمین، تلاش میکند تا دو فرزند خود را از طریق رودخانه به پناهگاه امنی برساند. این مادر به فرزندان خود آموخته تا برای آگاهی از خطرات، از گوشهای خود به خوبی استفاده کنند؛ او چشمان خود و بچههایش را با چشمبندهایی بسته است. ماجراهای فیلم جعبه پرنده براساس رمانی به همین نام و به نوشتهی جاش مالرمن، ساخته شده است. داستان این فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد.
بوکسوری ناکام یک راز خانوادگی را کشف می کند که او را به یک تورنمنت به نام "نبرد فانی" رهنمون می کند و در آنجا با گروهی از مبارزان ملاقات می کند که برای نجات قلمروها از دست جادوگر شیطانی به نام شانگ تسونگ تا سرحد مرگ می جنگند. ( فیلم بر اساس بازی های ویدیویی).
این فیلم داستان اچ را روایت میکند. او شخصیتی سرد و مرموز است که در یک کمپانی حمل و نقل پول نقد مشغول به کار است. این کمپانی هر هفته صدها میلیون دلار را در سراسر لسآنجلس جابجا میکند...