یک محکوم فراری بدنبال قاضی است که او را محکوم به حبس کرده بود . . .

 « رانلد » ( کیتن )، جوانى درس‏خوان و بچه ‏ننه، به محبوب‏ترین دختر دبیرستان، « مرى » ( کورن وال )، دل بسته است. اما « مرى »، « جف براون » ( گودوین ) را ترجیح مى‏دهد که توجهى به درس ندارد و در عوض ورزشکار است.

ممفیس به خانه ی جدیدی میرود. خانه ای که در نزدیکی یک دیوانه خانه قرار دارد . . .

زنی تصمیم میگیرد شوهرش را حسودی دهد و . . .

زن مطلقه ای قرار است از عمه ی خود که از طلاق بدش می آید 100 هزار دلار و مقداری الماس بگیرد. این زن از همسر اول خود در حالی جدا شده که عمه اش این را نمیداند و او باید عمه اش را متقاعد کند که از همسر اولش طلاق نگرفته است. در این حین از الیور و استنلی کمک میگیرد….

"جیمی شنون" در آستانه ورشکستگی قرار دارد اما وکیل پدربزرگش اعلام می کند ارثیه ای هفت میلیون دلاری برای او به جای گذاشته است. برای بدست آوردن پول او باید تا 7 عصر بیست و هفتمین تولدش ازدواج کند...

 جوان بى ‏كس و كارى به نام « بى‏ رفيق » ( كيتن ) در جست‏وجوى زندگى بهتر به سوى غرب مى‏ شتابد و در مزرعه‏ اى استخدام مى‏ شود. اما از عهده‏ ى كارهاى خشن گاوچرانى برنمى‏ آيد و كابوى‏ ها مدام او را مسخره مى‏ كنند. تا اين كه با گوساله‏ ى ماده‏ اى به نام « چشم قهوه‏ اى » دوست مى‏ شود...

“هارولد لمب” می خواهد به کالج برود و از این امر بسیار هیجان زده است.او روشی مخصوص برای معرفی خود در نظر دارد که در یک فیلم مشاهده کرده است.اما با وارد شدن به دانشگاه او مورد هجوم تمسخرهای دیگران قرار می گیرد.اما با کمک تنها دوستش “پگی” او تلاش می کند به محبوبیت دست یابد…

یک سرباز عادى ارتش ایالات متحد ( گیلبرت ) به جبهه‏ ى فرانسه اعزام می‏شود، بى آنکه از واقعیت‏هاى دردناک زندگى آگاه باشد.

 دو نفر ثروتمند که به شدت فاسد و خوش گذران می باشند نا خواسته در یک کشتی مسافرتی گیر می کنند...

در این فیلم "باستر کیتون" عشق و عاشقی را در سه دوره تاریخی روایت می کند: عصر حجر، عصر روم، و عصر مدرن...

« هارولد » ( لويد ) به دنبال تهديدهاى نامزدش ( ديويس ) رهسپار لس آنجلس مى‏ شود تا پول پارو كند اما به جايى نمى‏ رسد. تا اين كه دختر خود را به شهر مى‏ رساند. و حالا « هارولد » كه بايد، واقعا، خودى نشان بدهد در قبال 1000 دلار حاضر به شركت در نمايشى تبليغاتى / قهرمانى مى‏ شود: بالارفتن از ديوار ساختمان 12 طبقه‏ ى فروشگاه، بدون هيچ گونه وسايل ايمنى...

مردی پس از سفری به خانه خود باز می گردد. در میانه راه او عاشق زنی جوان می شود. تنها مشکل اینجاست که خانواده زن قسم خورده اند همه اعضای خانواده مرد را به قتل برسانند...

فیلم مستندی بر یک سال از زندگی "نانوک" یک اسکیمو و خانواده او است که تجارت، شکار، ماهیگیری و مهاجرت آنها را شرح می دهد و...

فیلم سگ خوش شانس (یا خوشبخت)  نخستین فیلمی بود که هر دو زوج معروف کمدین “استن لورل” و “الیور هاردی” که بعداً به لورل و هاردی شهرت یافتند در آن حضور داشتند.
توضیحات : این فیلم در دو حلقه ساخته شد، اما برخی نسخه ها ناگهان در حلقه اول جاییکه الیور از استن دزدی می کند، به پایان می رسد. با توجه به آنچه استن در سال 1957 گفته، این فیلم در سال 1917 ساخته شده است. همچنین گفته می شود که این فیلم در سال 1917 و یا 1918 ساخته شده اما نمایی از پلاک ماشین در یک صحنه از فیلم نشان می دهد که این فیلم به احتمال زیاد در سال 1920 یا 1921 فیلمبرداری شده است. با این حال دقیقا مشخص نیست. هزینه ساخت فیلم 3000 دلار تعیین شده است.

مردی جوان، که به کودکان عادت ندارد، باید دختری جوان را در یک سفر همراهی کند...

دختری ساده که فریب می خورد و با مردی ثروتمند ازدواج می کند او حالا با وجود یک بچه باید زندگی خود را باز سازی کند…

 داستان فیلم در مورد پسر ساده لوح اما ثروتمندی است که باید راه خود را در این جهان پیدا کند...

هارولد پزشک جوانی است که بیماری دارد که در خواب راه می رود، روزی او را می بیند که بر لبه ی بیرون پنجره ی ساختمان بلندی در حال راه رفتن است...

ماجرا در مورد یک راننده جدید خنده دار است که...