یک نگهبان شب از سردخانهای که در آن مشغول به کار بود، گریخت و در اثر برخورد با خودرو جان باخت. بازرسی که برای بررسی صحنه حادثه فراخوانده شد، متوجه گردید که جسد زنی که به تازگی فوت کرده بود، ناپدید شده است. او با بازجویی از شوهر متوفی، به وی مظنون میشود.
نیکلاس، نوجوانی که به بوکس علاقه دارد، با مربیاش جاناتان دوست میشود و او را به همراه مادرش، ورونیکا، به شام دعوت میکند. اما ورونیکا و جاناتان در یک حلقهٔ زمانی گرفتار شدهاند.
داستان در قرن چهاردهم و در دوران امپراتوری مقدس روم روایت میشود، جایی که کشورهای اروپایی به شدت برای برتری با یکدیگر رقابت میکنند و اتریشیهای جاهطلب، که خواهان زمینهای بیشتری هستند، به سوئیس، کشوری آرام و روستایی، حمله میکنند.
تنها ده دقیقه در روز میتواند مسیر زندگی شما را دگرگون کند. اختصاص دادن ده دقیقه به انجام کاری نو و متفاوت، قادر است سرنوشت یک عمر را تغییر دهد. این حقیقتی است که بیانکا در گرماگرم بحران معنای زندگی خود به آن پی خواهد برد.
دو کودک ایتالیایی به نامهای کارمین و سلستینا، پس از جنگ جهانی دوم، برای یافتن زندگی بهتر، مخفیانه به آمریکا مهاجرت میکنند و پس از گذراندن سختیها، در نهایت شهر جدید را خانه خود مییابند.
در پسِ زرق و برق مسابقات دوشیزه ایتالیا، پاتریزیا میریگلیانی، کارگردان این رویداد نمادین، برای حفظ آن در برابر رسواییها و استانداردهای زیباییِ در حالِ تغییر، تلاش میکند.
داستان از این قرار است که دو روباه در حال آماده شدن برای تجربهٔ اولین بارِ پدر و مادر شدن هستند. این اتفاق در زمانی رخ میدهد که گرمایش جهانی، قواعد زندگی را برای همهٔ موجودات زنده دگرگون کرده است.
زنی پس از فوت پدرش، با دیدن خوابهای مکرر کودکی، تصمیم به فرزندخواندگی از خارج از کشور میگیرد. این تصمیم، زندگی او را دستخوش تغییرات اساسی میکند و او را با چالشهای اخلاقی و خانوادگی روبهرو میسازد.
این اثر به بررسی زندگی و کارنامه یک نویسنده برنده جایزه نوبل میپردازد و روابط پیچیده، دیدگاههای بحثبرانگیز او درباره فاشیسم و تلاش او برای یافتن عشقی بیقیدوشرط را در شهرهایی چون رم، استکهلم، برلین، سیسیل، میلان و آمریکا دنبال میکند.
این داستان، ماجرای واقعی نوونکا فرناندز، زن جوانی در اسپانیا در دهه ۱۹۹۰ را بازگو میکند. او با شجاعت تمام، آزار و اذیتی که از سوی رئیسش در محل کار تجربه کرده بود را گزارش داد. پایداری و مقاومت او، سرآغازی شد برای مبارزه با رفتارهای نادرست در محیطهای کاری در کشور اسپانیا.
کیارا در نمایش تئاتر رقصی که به دیونیسوس، خدای یونان باستان، اختصاص داده شده و در آن، او انسان ها را به دلیل عدم ایمان به قدرت الهی اش مجازات می کند، به عنوان تکنسین نورپردازی کار می کند. پدرش، ویتوریو، به بیماری سختی دچار می شود که به نظر کیارا، نوعی مجازات الهی است. این موضوع، کیارا را با یکی از بنیادی ترین و جهان شمول ترین مسائل بشری روبرو می کند؛ مسئله ای که انسان ها در هر زمان و مکانی با آن دست و پنجه نرم می کنند.
ادیسه، پس از بیست سال دوری از خانه، به ایتاکا بازمیگردد و با مشکلات بزرگی روبهرو میشود. همسرش اسیر شده و پسرش در خطر است. او باید با استفاده از قدرت و هوش خود، خانوادهاش را نجات دهد و به پادشاهی خود بازگردد.