تنها آرزوی "پیترو" این است که یک بازیگر معروف شود. "پیترو" بیست و هشت ساله غرق در آرزی بازیگر شدن است و از امتحان هیچ راهی ترسی ندارد. او به روم می رود و در یک نانوایی شروع به کار می کند و در همان حین تلاش می کند تا به یک بازیگر تبدیل شود. در ابتدا او همراه دختر خاله خود "ماریا" زندگی می کند اما...
چند شخص با نفوذ برای خرید زمینی که قرار است در آن راه آهن ساخته شود به گاور صندوق ارتش که حاوی 100000 دلار پول است دستبرد می زنند. اما آنها از حضور استاد تفنگداران "ساباتا" با خبر نیستند و...
فرانسه، سال ۱۹۴۲. «فیلیپ گربیر» یک مهندس و یکی از سران انقلاب فرانسه می باشد. او توسط یک خائن لو رفته است و در یک کمپ زندانی شده، با این حال تصمیم به فرار دارد….
یک متصدی کفن و دفن خوشتیپ با دختر یک جلاد سالخورده ازدواج می کند. با وجود اینکه او علاقه ای به شغل پدر همسرش ندارد، مجبور می شود آن را پس از بازنشستگی ادامه دهد و...
یک معلم و یک سرایدار مدرسه در مناطق روستایی ایتالیا گم می شوند. آنها خود را در اواخر دهه 15 میلادی پیدا کرده و با "لئوناردو داوینچی" ملاقات می کنند و...
معماری آمریکایی به ایتالیا سفر می کند تا بر نمایشگاه "بوله" معماری ایتالیایی که به خاطر طراحیهای بیضی شکل خود مشهور است نظارت کند.طی دوره ای نه ماه زندگی او کاملا دستخوش تغییرات می شود و...
“آنتوان مرچل” قصد مسافرت برای استراحت و حمام افتاب کنار دریا را دارد.او با ماشین خود حرکت می کند که ناگهان به ماشین فردی که صاحب یک شرکت است (لوئی دوفونس) تصادف می کند و ماشین”انتوان” به طور کلی تخریب می شود و ...
"دکتر نورمن بویل" تحقیقات همکارش "دکتر پترسون" که پس از کشتن معشوقه خود اقدام به خودکشی کرده درباره "دکتر فرشتاین" را به دست می گیرد. او به همراه همسر و فرزندش به بوستون می رود تا در کلبه ای دورافتاده میان جنگل که متعلق به "دکتر پترسون" بود زندگی کنند. پسرش با دختری که فقط خودش می تواند ببیند دوست شده و آن دختر مرموز اخطار می دهد کلبه را ترک کنند...
"فرانک وايت"، سردسته ي يک باند قاچاقچي مواد مخدر به تازگي از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ي فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندي تبديل شده، تصميم مي گيرد دينش را به شهر ادا کند و تصميم مي گيرد يک بيمارستان عمومي چندين ميليون دلاري در يکي از فلاکت بارترين محله هاي بروکلين احداث کند.
"جو تنکس" کلاهبرداری حرفه ای به "بیل" دورگه و "لوسی" ساده لوح می پیوندد تا سیصد هزار دلار از سرگرد "کبوت" سرقت کنند. نقشه استادانه آنها مملو از دروغ است اما "جو" به نظر می رسد همیشه می داند چه کار می خواهد انجام دهد...