در لندن آینده، بالا آمدن سطح دریاها موجب به زیر آب رفتن مناطق وسیعی شده است. "هارلی استون" در برابر موجودی عجیب همکار خود را از دست داده. اکنون موجود بازگشته و در تعقیب اوست...
جیم هاوکینگز جوان که به همراه مادرش مسافرخانه شان را می گرداند، با "کاپیتان بیلی بونز"، که پس از محاصره توسط دزدان دریایی می میرد آشنا می شود. او و مادرش را مهاجمان مبارزه کرده و نقشه گنج "بیلی بونز" را پیدا می کنند و...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 26 جایزه دیگر.
«بروس وین» (مایکل کیتون) بعنوان شوالیه تاریکی شهر گاتهام به نبرد با جنیاتکاران بر می خیزد و با اولین دشمن بزرگ خودش، یعنی جوکر (جک نیکلسون) روبرو می شود...
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
اواخر قرن هجدهم. در شهري جنگ زده، گروه تئاتري «هنري سلت» مشغول اجراي ماجراهاي «بارون مونچ هازن» است. ناگهان سروکله آدم عجيبي پيدا مي شود که ادعا مي کند «مونچ هازن» واقعي است. اهالي شهر به او کمک مي کنند تا گروه چهار نفره اش را بيابد و مانع از حمله نهايي ترک ها شود ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 12 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
مادر "کریشنا" او را در سیرک رها کرده و می گوید تنها در صورتی می تواند به خانه بازگردد که هزینه 500 روپیه برای خراب کردن دوچرخه برادرش را تهیه کند.او توسط سیرک رها شده و با قطار به سمت بمبئی حرکت می کند.او در خیابانهای بمبئی چای بین بارها جابجا می کند.او با یک معتاد به هروئین آشنا می شود و...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
لندن. گروهي متشکل از چهار آدم بسيار متفاوت «کن» (پالين)، «جرج» (جرجسن)، «واندا» (کورتيس) و «اوتو» (کلاين) - به رغم تنشي که ميان اعضا به وجود مي آيد، الماس هايي چند ميليون پاوندي را به سرقت مي برند. سپس هر يک مي کوشد تا به ديگران نارو بزند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
"جورج" پس از رهایی از زندان به دنبال یک کار جدید می گیرد اما گذراندن مدت زیادی در زندان آوازه اش در دنیای زیرزمینی تبهکاران را کم کرده است.تنها کاری که او توانسته پیدا کند رانندگی برای "سیمون" دختری زیبا است که.....….
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
تولستوی نویسنده سوسیالیست ( کریستوفر پولمر ) روسیه در سال های پایانی زندگی خود بسر میبرد و در اوج شهرت و محبوبیت است. همسرش سوفیا ( هلن میلر ) نیز با شکیبایی و بردباری محیط را برای نوشتن و فعالیت تولستوی فراهم کرده است گرچه تولستوی شخصیتی تندخو دارد…
نيو اورليانز، سال 1939. «کارفيس»، صاحب کازينو و شريک تجاري سابق سگي به نام «چارلي»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلي» را مي دهد. «چارلي»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلي» را مي دهد. «چارلي» که در خليج غرق شده، پاي دروازه ي بهشت چشم باز مي کند. با اين همه، «چارلي» که تشنه ي انتقام از «کارفيس» است، ساعتي را که در بهشت به نام او است مي دزدد تا دوباره به زمين باز گردد.
یک گروه گانگستری شرور برنامه دزدی از یک کارخانه محلی می ریزند اما همه چیز خراب می شود وقتی که کارخانه یک ون ضد ضربه برای حمل و نقل پولها تهیه کرده است ...
«جولیا» (هیگینز) و «لری کاتن» (رابینسن) به یک خانه ی قدیمی و بزرگ انگلیسی نقل مکان می کنند. غافل از این که نابرادری مرد، «فرانک» (چاپمن) که سابقا دل باخته ی «جولیا» بوده، اینک حالتی هیولاوار یافته و در یکی از نقاط دنج طبقه ی بالای منزل آنان در قالبی از استخوان های پوسیده زندگی می کند.