کاپیتان روس به انگلستان می رود، نه برای سیاست، بلکه به دلیل تبعیض جنسیتی. کاپیتان انگلیسی دستور فروش سرمایه داری را صادر کرد. فراری بهتر از کمونیسم بحث می کند. آنها با وجود تلاش های KGB برای بازیابی او عاشق می شوند.
نیک، یک بازیکن جوان فوتبال اسکاتلندی است که در شهر بزرگ زندگی می کند. او با کارن آشنا می شود و آن دو عاشق هم می شوند و با هم زندگی می کنند. اندکی بعد، نیک علائم بیماری جدی را نشان می دهد. از آنجایی که بدنش به آرامی در معرض مولتیپل اسکلروزیس قرار می گیرد، او طیف گسترده ای از احساسات ناهموار را تجربه می کند و در این فرآیند به خود و کسانی که او را دوست دارند، قدرت ادامه دادن می دهد.
فرانک اشتون و بهترین دوستش در حال پیاده روی در سراسر دارتمور هستند که مچ پایش را می پیچد. فرانک برای کمک به یک خانه مزرعه ای نزدیک می رود و در آنجا چند روزی می ماند و عاشق مگان می شود.
ژاکلین از کشور جنگ زده خود به یک جزیره یونانی فرار میکند. او با یک راهنمای تور بیثبات ملاقات میکند و آن دو به هم نزدیک میشوند، زیرا هر دو در دیگری امید مییابند.
لنا، یک مهاجر جوان لهستانی که به عنوان نظافتچی در یک فرودگاه کار می کند، به خانه خانوادگی یک همکار دعوت می شود، که به سرعت تبدیل به شوم می شود زیرا خانواده قصد دارند او را به فرزندخواندگی بپذیرند.
در دهه 1950، یک آمریکایی برای تحقیق در مورد شرایط مبهم مرگ برادرش که در یک یورش کماندویی جنگ جهانی دوم در فرانسه تحت اشغال نازی رخ داده بود، به بریتانیا میآید...
نورمن، کارمند انبار یک فروشگاه در لندن، آرزو دارد که طراح ویترین شود. او در حین دنبال کردن رویای خود، عاشق یک دختر شاگرد مغازه میشود و آنها با هم یک توطئه سرقت را کشف میکنند و به طور معجزه آسایی سارقان را ناکام میگذارند...
به لطف کشف قابل توجه اخیر در خزانه های فیلم بی بی سی، بهترین ماجراهای اولیه دیوید آتنبرو در باغ وحش کوئست را می توان به شکلی که قبلاً هرگز پیش نیامده - رنگی - و همراه با آن داستان قابل توجهی از نحوه ساخت این مجموعه تلویزیونی پیشگام مشاهده کرد. اولین پخش در دسامبر 1954، Zoo Quest یکی از محبوب ترین سریال های تلویزیونی زمان خود بود و راه اندازی شد
مرد مرده گرگ تنها، از نظر عاطفی سرد و دور از دنیای بیرون و ساکنان آن است. اما پسربچه ای پس از مشاهده قتل مادرش در آستان او ظاهر می شود و دنیای تنهایی او زیر و رو می شود.
دکتر کلگری از یک سفر به خانه برمی گردد و به دنبال یک مسافربر می گردد که دو سال قبل او را برای بازگرداندن دفترچه آدرس مرد به او داده بود. او متوجه می شود که این مرد به خاطر قتل مادرش اعدام شده است.