«کنتس بیانکا برومونتی» (مانگانو) از پروفسوری گوشه گیر (لنکستر) می خواهد که طبقه ای از خانه ی اعیانی اش را به دخترش، «لیتا» (مارسانی) و دوست او، «استفانو» (پاتریتسی) اجاره دهد. کنتس را یک جوان آلمانی به نام «کونرات» (برگر) هم راهی می کند. پروفسور، «ونرات» را مصاحب خود می یابد و او نیز در همان خانه ساکن می شود.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
در باروک فرانسه، یک زن بیوه حقهباز و معشوقه اش با همدیگر شرطی میبندند. معشوقه که ولمونت نام دارد، شرط می بندد که می تواند او را اغفال کند، هرچقدر که میخواهد سرسخت باشد. اگه ولمونت موفق شود میتواند عشقش را به دست آورد و هرکاری دلش می خواهد بکند...
راسل پسری است کودکی خود را تابستان ها در خانه ای در یکی از روستاهای فرانسه سپری میکرده است . حال او بزرگ شده و در حال تعریف کردن خاطرات خود از آن دوران است .
«هانیبال لکتر» جوان (اولیل) پس از مرگ پدر و مادرش در جریان جنگ جهانی دوم، با زن عموی خود (لی) زندگی می کند و نقشه ی انتقام از کسانی را که مسئول مرگ وحشیانه ی خواهرش بودند، در سر دارد...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.
ادامه داستان زندگی بدنامترین خلافکار دنیای مدرن فرانسه که جرم و جنایت های او را پس از فرار از زندان نمایش می دهد. این قسمت و قسمت قبل را می توان یک فیلم واحد به حساب آورد...
بساز بفروشى به نام » ادواردو نوتولا « ( استایگر ) و گروهى تاجر که اعضاى جناح راستگراى شهردارى ناپل هم هستند، نقشهى شهرسازى را جورى طرح کردهاند که گسترش شهر به سمت زمینهاى خودشان در شمال شهر باشد؛ اما کمى بعد با فروریزى ساختمان کهنهاى در محلهاى فقیرنشین، اوضاع شکلى دیگر به خود مىگیرد.
کمیسر ژیلبر یعد از دستگیری اشتباهی یک خدمتکار هتل به جای تروریست، باید جبرییل سیسه بازیکن مشهور فوتبال را به استادیوم شهر مارسی برساند. اما تصادف اتومبیل وی و دیگر ماموران باعث می شود تا باز امیلین دست به دامان دوست قدیمی اش دانیل-راننده بی باک تاکسی- شود...
در بهار سال 1936 یک کمونیست به نام “دیوید” خانه خود در لیورپول را ترک می کند تا به جنگ علیه فاشیسم در اسپانیا بپویندد.او به یک گروه شبه نظامی متشکل از زنان و مردان از سرتاسر جهان می پیوندد.پس از مجروح شدن به بارسلونا می رود؛جائی که تصمیم می گیرد به یک گروه دیگر بپیوندد…
«دانیل» (ناصری)، راننده ی تاکسی که دیوانه ی رانندگی است، مجبور می شود با پلیس معامله ای بکند. او اگر بخواهد گواهی نامه ی رانندگی اش را بگیرد، باید به پلیس در دستگیری گروهی از دزدان آلمانی که بسیار سریع می رانند و بانک های شهر را غارت می کنند، کمک کند…
"جین" پسر بچه ای که در مدرسه زندگی می کند می خواهد از دست پدر خود فرار کرده و به پاریس نزد برادرش "جورج" برود.فیلم داستان چند زندگی مختف را روایت می کند که در یک لجظه تغییر می کنند...
"سرولیک"، پسری هشت ساله در سال 1942 از گتو ورشو فرار می کند. او در جنگل به تنهایی زندگی کرده و پس از مدتی به عنوان پسری مسیحی به نام "یورک" در یک مزرعه خود را معرفی می کند و...