یک کشاورز باغ زیتون در مرز جنوب شرقی فرانسه تلاش می کند به مهاجرانی که بسیاری از آنها سیاه پوست هستند که از ایتالیا عبور می کنند کمک کند، اما با موانع بوروکراتیک و نژادپرستانه مواجه می شود...
مارکوس آیلسبری در خانواده اش مشکلات و اسرار زیادی دارد. همسرش نمی تواند تفاوت بین شرینک و مغازه را تشخیص دهد و پسر هشت ساله اش اورلاندو برای جلب توجه نام خرگوشش را روی دیوارها نقاشی می کند...
پاریس، 1977. استلا یازده ساله وقتی سال را در یک مدرسه معتبر جدید شروع می کند، در آنجا، او احتمالات یک دنیای کاملاً جدید را در خارج از نوار والدینش کشف می کند...
اگث کلری نژادپرست با یک اختلال نادر در غدد قشر فوق کلیوی که باعث تیره شدن پوست می شود، آسیب دیده است. هنگامی که او توسط شرکتی استخدام می شود که افراد سفیدپوست را استخدام می کند، ضروری است که هویت واقعی او یک راز باقی بماند ...
نانا 4 ساله است و در خانه ای سنگی آن سوی جنگل زندگی می کند. بعد از ظهر از مدرسه برگشته، تنها چیزی که می یابد سکوت در خانه است. سفری به تاریکی دوران کودکی اش...
دئولیندو و استیونسون سعی می کنند جای خود را در وسط جنگل پیدا کنند. در طول مسیر آنها ما شاهد دگرگونی سرزمینی خواهیم بود که در هر لحظه حال و گذشته در یک کشمکش تفکربرانگیز بین مدرنیته و سنت در هم آمیخته می شود...
سونیا کرونلوند، مستندساز فرانسوی، سلیم شاهین، بازیگر و کارگردان، ستاره سینمای افغانستان را دنبال می‌کند که بیش از 110 فیلم کم‌هزینه را در کشوری ویران شده از جنگ ساخته است...
وینسنت لیندون و آلن کاوالیر دوست هستند. مثل پدر و پسر. آنها در بارها و در رویای فیلمی که ممکن است بسازند،می نوشند. سپس هر چند وقت یکبار کت و شلوار می پوشند و کراوات می زنند...
در سال 2005، اگنس واردا، فیلمساز، دوباره از خیابان داگر که 30 سال قبل در آن زندگی می کرد، بازدید کرد و با مغازه داران برای فیلم داگرئوتایپ های خود مصاحبه کرد تا ببیند چگونه ممکن است اوضاع تغییر کند...
یک بازرس پلیس جوان به زوریخ فرستاده می شود تا یک مرد مهم را زیر نظر داشته باشد. با این حال، زمانی که به نظر می رسد بازرس جوان چیزها و افراد را با هم گره می زند ، اوضاع پیچیده می شود...
