داستانِ یک دختر جوان که هیچ کجا جا نمیگیرد، اما سینما، چون میتواند وجودِ استثنایی او را درک کند، به او کمک میکند جایگاه ویژه اش را در دنیا پیدا کند ...
در یک شهر دور افتاده در ایرلند دختر بچه ای یازده ساله خود را در میان قتل عام خونینی که منجر به کشته شدن پدر و مادر و برادر کوچکش شده است در می یابد که...
در سال 1934. میراندا گرین و پنج غریبه دیگر به عمارت جزیره دورافتاده میلیاردر لوئیس فایندلی دعوت می شوند. با پیشروی داستان ، سرنخهایی درباره اینکه چرا آنها دعوت شدهاند، همراه با یک راز شوم آشکار میشوند...
آنی باردار می شود. از آنجایی که او نمیخواهد کودک را نگه دارد، با جنبشی روبرو میشود که در چشم جهانیان سقط جنین غیرقانونی انجام میدهد. اما، در دهه هفتاد، آنی در طول مسیر با متحدان و مخالفان روبرو می شود ...
سه خواهر و برادر، پدر و مادربزرگ، کسب و کاری را به شکل یک نمایش عروسکی سیار اداره می کنند. وقتی پدر فوت می کند ، اعضای خانواده باقی مانده سعی می کنند میراث او را زنده نگه دارند...
کلئو کوچولوی شش ساله، گلوریا، پرستار مهربانش را از ته دل دوست دارد. وقتی گلوریا باید برای مراقبت از فرزندان خود به کیپ ورد برگردد، این دو باید از آخرین تابستانشان با هم نهایت استفاده را ببرند...
اِما در حومه شهر نیوجرسی همسری فوقالعاده و دو فرزند دارد. او همچنین زندگی مخفیای به عنوان یک قاتل اجیر دارد، راز این زندگی مخفی زمانی توسط همسرش دیو فاش میشود که این زوج تصمیم میگیرند تا با کمی بازی نقشآفرینی، ازدواج خود را هیجانانگیزتر کنند...
وقایع پر فراز و نشیب ناشی از مرگ یک صاحب مزرعه قند هلندی که در نهایت املاک جزیره خود را در اقیانوس هند به پسر نامشروع خردسال خود فرزند خدمتکار اندونزیاییش واگذار می کند...
سه افسر پلیس مامور میشوند یک مهاجر غیرقانونی را تا فرودگاه اسکورت کنند تا او را به کشورش بازگردانند ولی وقتی واقعیت ماجرا را میفهمند کار برای آنها دشوار میشود ...
داستان این فیلم دربارهی یک معمار موفق است که در فرودگاه پاریس دختری وراج به او نزدیک می شود. اگرچه این ملاقات یک دیدار عادی بنظر می رسد اما بزودی به چیزی شرور و جنایتکارانه تبدیل می شود...
تردان لاگاژ، مردی ۵۰ ساله، پس از ۴۲ سال به دنبال عشق بزرگ دوران کودکی خود، ویولت، میرود. او در پاریس با برادر ناتنی خود لوئیز که از وجود او خبر نداشت آشنا میشود. لوئیز که از حضور تردان در زندگی خود ناراحت است، سعی میکند او را از خود دور کند...
پس از اینکه الکساندر متوجه خیانت همسرش می شود ، او را بهطور تصادفی می کشد.او نگران اینکه پلیس حادثه را باور نکند، تصمیم می گیرد حقیقت را پنهان کند. او تنها راز خود را با دخترش از ازدواج قبلیاش، لیزون، در میان می گذارد ...
مدیترانه، مکانی است که هم واقعی و هم خیالی است. در این مکان، افراد مختلفی از جمله کشتیهای بخار، ماهیگیران، مهاجران، نجاتگران و دانشمندان، زندگی میکنند. این افراد، نشانههایی از افراط تکنولوژیکی را در این مکان مشاهده میکنند. این افراط، باعث شده است که ما نتوانیم جهان واقعی را به درستی درک کنیم.
مادلین، پیرزنی که در حومه پاریس زندگی میکرد، برای سکونت در یک خانه سالمندان، به آن سوی شهر میرفت. راننده تاکسی که او را همراهی میکرد، با حوصله، از مکانهایی که در زندگی مادلین نقش داشتند، عبور کرد. این مکانها شامل خانه قدیمیاش، مدرسه دوران کودکیاش، محل کارش و پارک مورد علاقهاش بود. مادلین با دیدن این مکانها، خاطرات گذشتهاش را مرور کرد و احساسات مختلفی را تجربه کرد.