امانانل و فیلیپ زوجی هستند که میخواهند فرزندی داشته باشند، اما فیلیپ به دلیل گرایشش مخالف است. امامانل تصمیم میگیرد که این کار را انجام دهد، حتی اگر خطر از دست دادن فیلیپ را داشته باشد.
وکیل ژان فیلیپ دوروک به ملاقات موکل خود، مارسیال گاولارد، محکوم به اعدام به دلیل قتلی که مرتکب نشده است، می رود. در آن لحظه شورش در داخل زندان رخ می دهد...
آلن، مردی میانسال، رابطه سختی با مادرش دارد. وقتی از زندان آزاد می شود، مجبور می شود با او زندگی کند و به زودی متوجه می شود که او بیماری لاعلاجی دارد ...
جوانی به نام “سم” در تابستان به همراه خودروی فوردش به سمت جنوب حرکت میکند. او با دو برادر و خواهری به نامهای “متیو” و “لئا” که به صورت تصادفی با آنها آشنا شده، سفر میکند. در این سفر، آنها با یکدیگر آشنا میشوند، با هم مبارزه میکنند و عاشق هم میشوند. اما “سم” یک راز دارد، یک زخم قدیمی که هر روز او را بیشتر از دنیای بیرون دور میکند...
یک شاهزادهی پیر به طور تصادفی در ساحل نامعلومی ناگهان به گل می نشیند. او زخمی و گمشده است و توسط پسر جوانی به نام تام پیدا شده و به همراه پدر و مادر او به خانهشان برده میشود. پس از آن، شاهزاده با هدایت تام، جامعهای را کشف میکند که با احساسات و شگفتی همراه است، اما ...
رومانی، پاییز سال 1972. آنا، یک نوجوان 17 ساله، متوجه می شود که دوستش چند روز دیگر برای همیشه از کشور فرار خواهد کرد. این دو عاشق تصمیم می گیرند آخرین روزهای زندگی خود را با هم بگذرانند...
لوسی، یک رقصنده جوان تصادف می کند . هنگامی که او از کما بیدار می شود، او و همسرش شروع به تمرین برای یک نمایش رقص می کنند. در این راه، او شروع به جستجوی پدر بیگانه خود می کند، راهی که ممکن است او را به عشق تغییر دهنده زندگی برساند...
وقتی دو نفر که دیگر به عشق اعتقادی ندارند همدیگر را پیدا می کنند، هیچ چیز نمی تواند مانع شکوفایی عاشقانه آنها شود ، به جز یک نمایش مسخره بازیگوشی از اشتباهات، دخالت ها و هویت اشتباه....
زندگی گرگ پس از تعطیل شدن آژانسش، تا زمانی که تصمیم گرفت به فلو پیشنهاد ازدواج دهد، آرام بود. اما او مجبور شد او را به پدر و مادرش معرفی کند که یک کلاهبردار و یک بازیگر سابق بودند. برای همین، چارهای جز بازگشایی آژانس و پیدا کردن والدین جعلی نداشت...
آدریان دو ماه است که در جنگل سرگردان است. او با خوردن کرم و میوه و نوشیدن آب باران زنده مانده است. اما اکنون بیمار و ضعیف شده است. او باید قبل از اینکه دیگر نتواند حرکت کند، راه خود را به سوی نامزدش پیدا کند. اما ممکن است دیگر خیلی دیر شده باشد.