برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 31 جایزه و نامزد دریافت 53 جایزه دیگر.
دو زن جوان آمریکایی به اسامی «ویکی» (ربکا هال) و «کریستینا» (اسکارلت جوهانسن) برای گذراندن تعطیلات تابستانی نزد یکی از اقوام دور ویکی در شهر بارسلون در کشور اسپانیا می روند. ویکی زنی احساساتی است که بزودی قصد ازدواج با نامزدش داگ را دارد که مردی قابل اطمینان اما غیر رمانتیک است. کریستینا نیز دختری خوشگذران است که قصد دارد در بارسلون ماجراهای جدید عاطفی را تجربه کند. آنها در شهر با مرد نقاشی به اسم «جوان آنتونیو» (خاویر باردم) آشنا می شوند که هنوز با همسر سابقش «ماریا» (پنلوپ کروز) ارتباط دارد. کریستینا در اولین برخورد تحت تاثیر جذابیت جوان قرار می گیرد...
یک نویسنده در حال نوشتن نمایشنامه ای کمدی – رمانتیک میباشد که ناگهان متوجه میشود زندگی واقعی او مانند اینه ای از زندگی شخصیت های نمایشنامه اش پیروی میکند…
تاد یک کارگر ساختمانی است که آرزو دارد یک باستان شناس شود ، اما با یک دانشمند مشهور اشتباه گرفته می شود و از او خواسته می شود تا یک شهر گمشده را نجات دهد…
این فیلم داستان گروهی بنام هفت را که وارد ماجراهای خطرناکی میشوند شرح میدهد، گروه هفت یه گروه کوچک تشکیل شده از چند پلیس و کارگاه پلیس است که وظیفه مبارزه با مواد فروشان خیابانی را دارد….
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
پس از چهار سال «ویکتور» (رابال) از زندان آزاد می شود. او هنوز به «النا» (نری) علاقه دارد، اما «النا» با پلیس سابق، «دیوید» (باردم) ازدواج کرده است. «دیوید» همان پلیسی است که چهار سال پیش بر اثر شلیک اتفاقی اسلحه ی «ویکتور» فلج شده و حالا به صندلی چرخدارش میخکوب است...
اسپانیا، قرن 17 میلادی. دیگو آلاتریست ( ویگو مورتنسن )، سرباز شجاع و قهرمان، برای پادشاهش مبارزه می کند. بهترین دوست او، بالبوئا در یک دام می افتد، و در حالی که چیزی به پایان عمرش نمانده، پسر بچه اش را به دیگو می سپارد...
سال 1913. «خوان ميراندا» (استايگر)، دهقان مکزيکي، با پدر و شش فرزندش به راهزني روي مي آورد. آنان به «شان مالوري» (کوبرن)، متخصص انفجار ايرلندي، برمي خورند و «خوان» فکر مي کند که با کمک «شان» مي تواند به آرزوي قديمي اش سرقت از بانک ملي شهر مسا ورده برسد...
مرد جوانی به نام جکی که به دنبال کار می گردد، به طور اتفاقی هنر آشپزی اش را به صاحب یک رستوران نشان می دهد. صاحب رستوران که می خواهد سرآشپزش را اخراج کند، جکی را استخدام می کند اما
روزی روزگاری دو نوزاد پسر در سرزمینی دور توسط زن پرستاری نگهداری میشدند. آزور، با چشمانی آبی و موهایی طلایی از مادری اشراف زاده و آسمار، با چشمانی مشکی و پوستی تیره از همان زن پرستار. آزور و آزمار در کودکی همانند دو برادر به هم عشق میورزیدند اما با گذشت سالها این رابطه صورت دیگری به خود گرفت و ...
دخترى به نام « ويريديانا » ( پينال ) قرار است راهبه شود. او پيش از اجراى مراسم سوگند در صومعه به ديدار آخرين خويشاوند خود، مرد ثروتمندى به نام « دون خايمه » ( رى )، مىرود. « دون خايمه » خيلى زود جلب « ويريديانا » مىشود. با اين همه دست به خودكشى مىزند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
«کریستوفر کلمب» اعتقاد دارد که کره ی زمین گرد است و برای دستیابی به سرزمین های بکر و ثروتمند باید در اقیانوس به طرف غرب حرکت کرد. سرانجام در سوم اوت سال ۱۴۹۲، «کلمب» با سه کشتی «پینتا»، «نینیا» و «سانتا ماریا» رهسپار دریا و کشف قاره ی نو می شود...