فیلم "پرواز مثل پروانه" داستان دختری نوجوان ایرلندی به نام فرانسس است که در شرایط سخت زندگی میکند و آرزو دارد با بوکس کردن از حقوق مردم خود دفاع کند. این فیلم، که نسخهی زنانهی فیلم معروف "بیلی الیوت" محسوب میشود، مبارزهی این دختر برای رسیدن به آرزوهایش را به تصویر میکشد.
فرانک 14 سال به حبس محکوم می شود که تصمیم می گیرد از زندان لندن فرار کند تا اوضاع را با دختر معتاد بیمار خود سر و سامان دهد. او یک فرار مبتکرانه را طراحی می کند که به 4 زندانی با مهارت های مختلف نیاز دارد...
جیسون در دوبلین با برادر جدا شده خود، یک معتاد در حال بهبودی، دیدار می کند. این دیدار، باعث می شود که آنها با گذشته خود کنار بیایند و به آینده امیدوار شوند...
در حالی که یکی از بهترین رستورانهای جهان افتتاح میشود، زوجی در بحبوحه طلاق که رزرو خود را یک سال پیش (قبل از جدایی) انجام دادهاند، دوباره برای یک وعده غذایی یک بار در زندگی دور هم جمع میشوند...
اخراج سپتامبر از مدرسه باعث میشود جولای استقلال پیدا کند. در سفر خانوادگی به ایرلند، رویدادهای غیرعادی تنشها را افزایش داده و خانواده را با آزمون سختی روبرو میکند.
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«کلی» و «ویکتور» شبی در یک کلوب شبانه به یکدیگر آشنا شده و رابطه ای را باهم آغاز می کنند، و همین رابطه سبب می شود تکراری بودن روزهای زندگی شان را به فراموشی بسپارند...
یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع و بکر در غرب ایرلند سرگردان میشود. او پس از یافتن پناهگاهی، به همراه سه غریبه دیگر گرفتار میشود و هر شب توسط موجودات مرموزی مورد تعقیب قرار میگیرند.
پسر جوانی که سگش به تازگی مرده به خانه ای می رود که آدم برفی در حیاط پشتی آن ساخته شده است. پسر با پیدا کردن عکسی از آدم برفی او و همچنین یک سگ برفی را با تعجب زنده می سازد...
زندگی حرفه ای طولانی برای جان و آماندا، که لاتین، انگلیسی و گیتار را در مدرسه ای باشکوه تدریس می کنند، رو به پایان است، جایی که آنها افسانه ای با یک مانترا هستند: "خواندن. ریتمتیک. راک اند رول!" اما رفتن سخت ترین درس است...
در این داستان ، پسر جوانی از یک خانه خراب پس از پذیرفتن یک سگ تازی بی دست و پا و دوستی با شخصیتی مرموز از گذشته مادرش، با واقعیت های تلخ زندگی آشنا می شود....
یک زن از یک شهر دورافتاده در میدلندز پس از راه رفتن در خواب و بیدار شدن در جنگل در کنار یک زن جوان به قتل رسیده، تسلط خود را بر واقعیت از دست می دهد....
یک مرد سرسخت ایرلندی از طرف مردمش مامور می شود تا به آنها در خلاصی از دستان توسعه دهندگانی که می خواهند یک نیروگاه شیمیایی در اطراف شهر تاسیس کنند کمک کند...