دو خاخام ویرانه های یک کنیسه متروکه را به گروهی از کودکان یهودی دبستانی نشان می دهند و در حالی که کودکان نان را در عسل فرو می کنند، شراب می نوشند، دعا می کنند و آواز می خوانند، ایستاده اند...
پیتر به زادگاه خود در ترانسیلوانیا، والان، باز می گردد، جایی که جسدی در کوه های پوشیده از برف پیدا شد. تحقیقات درباره خواهر گمشده 22 ساله اش، او را به پیچ و خم گناهان کبیره حال و گذشته می کشاند، جایی که باید...
والدین میکلوس فنوی به کشور کمونیستی مجارستان بازگشته و در مرکز شهر ساکن شدند ، در حالی که همه مردم از آنجا فرار کرده یا در حال فرار به کشورهای غربی و مخصوصاً ایالات متحده اِمریکا میباشند. برای میکی جوان، آمدن از کشور آزادی مثل اِمریکا و ورزشهای لذت بخش و پوشیدن لباسهای تابستانی سبک هاوایی به همچین جایی که مملو از شورش و نزاع است و دستخوش دیکتاتوری نظام است ،کار راحتی نیست..
خانواده گیوری مورر در آستانه رفتن به تعطیلات هستند، اما به جای چهار گذرنامه، فقط سه گذرنامه به دستشان میرسد. آنها به جای اینکه با یک ماشین آلمانی و مدارک همراهش به غرب بروند، گردشگرانی خواهند بود که از غرب میآیند.
در روستای کوچک راتوت، هر مرد نام "بِلا" نامیده میشود. زمانی که یک زن باردار می شود ، او را جوزی نام میگذارد.تقریباً دو دهه بعد، جوزی باردار میشود.....
داستان درویش نابینا، باب عزیز، و نوه پرشورش، ایشتار، که با هم در بیابان سرگردانند تا گرد همایی بزرگ درویشان را که هر سی سال یک بار اتفاق میافتد، بیابند.
اولین نشانه های پاییز در منظره ای در کنار رودخانه دیده می شود. برخی از روستاییان برای جلوگیری از فرسایش بیشتر خاک، بستری از بلوکهای سنگی را در ساحل رودخانه چیدهاند...
آریان، پناهندهای سوری است که همراه با پدر و بسیاری دیگر سعی دارد از صربستان به مجارستان پناه ببرد. آنها دستگیر میشوند و در فساد و بیاعتمادی گرفتار می شوند ...
در آینده نزدیک ، یک خلبان هواپیمای بدون سرنشین که به یک منطقه جنگی اعزام شده است خود را با یک افسر مخفی اندرویدی در ماموریت جلوگیری از حمله هسته ای ....
در سال 1552، امپراتوری بزرگ ترکیه می خواهد اروپا و جهان را فتح کند. آخرین غرفه پادشاهی مجارستان و قلعه ایگر است. سربازان شجاع تصمیم می گیرند که تا پایان عمر خود بجنگند....
مایکل تیمار، ناخدای سنت باربارا، با دختر یک اشراف ترک در حال فرار ازدواج می کند. تیمار در حالی که به طرز ماهرانهای ثروت همسرش را مدیریت میکند، بین خواستههای تمدن بورژوایی و آرمان آزادی سرگردان است...
افلاتون، مینیاتوریست برجسته قرن هفدهم استانبول، به زور به قصر وزیر منتقل میشود و از دستگیری و اعدام قریبالوقوع شاهزاده دانیال، رهبر شورش، مطلع میگردد.