داستان (تخیلی) یک تیم اطلاعاتی ترکیه که در تلاش برای متوقف کردن یک سازمان تروریستی است که قصد انجام حملاتی در استانبول را دارد. با توجه به مواضع متفاوت ترکیه، بریتانیا و ایالات متحده در قبال این موضوع، انسجام بین متحدان نیز در طول این فرآیند مورد آزمایش قرار خواهد گرفت.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 34 جایزه دیگر.
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
افسانه ای است از یک برده و گلادیاتور شکست ناپذیر به نام مایلو (Milo) که در سال 79 میلادی می زیست . او دلباخته ی بازرگان زاده ای ثروتمند به نام کاسیا (Cassia) است و با زمان در نبرد است تا عشق راستین خود را , که به اجبار با سردار فاسد رومی نامزد شده , نجات بخشد . و در حالی که آتشفشان وزوو در حال فوران است و شهر با شکوه پمپئی گرداگرد مایلو در حال ویران شدن است , او باید با نبرد راه خود را به سمت نجات معشوقه اش باز کند ...
رُی کورتنی که شغلش کلاهبرداری است، نمیتواند شانس خود را باور کند هنگامی که از طریق اینترنت با بیوهی ثروتمندی به نام بتی مک لیش آشنا میشود. همچنان که بتی او را در خانه و زندگیاش راه میدهد، ری به طور غافلگیرانهای خود را در حالی مییابد که به او اهمیت میدهد و چیزی که باید یک کلاهبرداری شسته و رفته میبود، به سخت ترین شرایط خیانتکارانهای تبدیل میشود که با یک اشتباه او خراب میشود...
آخر شب است و یک زوج تازه از یک مهمانی به خانه برگشتهاند، جایی که با دوست سابق مدرسهای زن و یک خواننده مشهور آشنا شدهاند. شوهر مجذوب زن اغواگر و زیبا شده است و این باعث میشود که با همسرش که مستقیماً به خانهداری برگشته است، با تحقیر رفتار کند.
داستان واقعی و جذاب ریتا ووگت، یک تروریست آلمان غربی در دهه ۱۹۷۰ که با کمک اشتازی به شرق فرار میکند. او در ترس مداوم از لو رفتن هویتش زندگی میکند، تا اینکه پس از اتحاد مجدد آلمان، این اتفاق اجتنابناپذیر میافتد.
کاتیا ورنک (اولریکه فولکرتس)، متخصص امنیت هستهای، قبل از اینکه دولت در مورد تمدید مجوز استفاده از رآکتور هستهای آلمان که در آن کار میکند تصمیمی بگیرد، به لاپوشانی آتشسوزی در آن کمک میکند. اما مطبوعات این موضوع را افشا میکنند.
این فیلم با بررسی سازوکارهای به قدرت رسیدن نازیها و تمرکز بر مکانهای فراموششده در زاکسن و تورینگن، اردوگاههای کار اجباری «وحشی» اولیه را که پس از سال ۱۹۳۳ برای سرکوب مخالفان سیاسی تأسیس شدند، بررسی میکند.
«ديويد گيل» (اسيپيسي)، رئيس بخش فلسفه ي دانشگاه آستين يکي از اعضاي گروهي است که براي الغاي مجازات اعدام مبارزه مي کنند. اما او خود به اتهام قتل يکي ديگر از فعالان گروه به نام «کنستانس هاراوي» (ليني) دستگير و محکم به اعدام مي شود. در حالي که سرانجام تحقيقات خبرنگاري به نام «بيتسي بلوم» (وينسلت) نشان مي دهد که براي «گيل» پاپوش دوخته اند...