در سال 1995، ویرانی زمینلرزه بزرگ هانشین، روزنامهنگار کیتا اوندا (کیوزو ناگاتسوکا) را در مورد مرگ برادر بزرگترش در دهههای قبل و کودکی پرفراز و نشیب خود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به تأمل میاندازد...
نویسنده میسوزو ناکاهارا به مشارکت خود در ماجرای 300 میلیون ین اعتراف می کند. در روزهای پر هرج و مرج دهه 1960، میسوزو، یک دختر دبیرستانی تنها از خانواده ای آشفته، پناهگاهی را با برادر نیهیلیست خود ریو و دوستانش پیدا می کند که روز به روز در اطراف یک کافه بار در سایه آویزان می شوند و خود را درگیر رابطه جنسی و مواد مخدر می کنند...
در آخرین روز قبل از اینکه آکیرا دانشآموز دوم دبیرستان به توکیو نقل مکان کند تا به مدرسه دیگری بپیوندد، یک چهارضلعی عشقی عجیب بین همکلاسیهای قدیمیاش نائو، گاکو، تاماکی و او شکل میگیرد که باید در یک دوئل تیراندازی با کمان حل شود...
کِنجی که توسط مادرش رها شده است، با انجام کارهای عجیب و غریب از جمله راندن مهمانداران بار و مشتریانشان به خانه، موجودی ناچیز را از بین می برد. علاوه بر این او از خواهر یک دوست قدیمی در زندان و یک مهاجر غیرقانونی جوان مراقبت می کند. اما...
وقتی ایزومی تحمل دیدن معاشقه مادرش با مردان دیگر را ندارد، خانه را ترک می کند. او نامه ای برای میتسو می فرستد و میتسوئو به دنبال او می رود. اما ایزومی به طور غیرمنتظره ای با تورا سان ملاقات می کند...
تورا سان درست قبل از اینکه خانواده اش برای سفر به کیوشو بروند به شیباماتا باز می گردد. بعداً با یک دوست قدیمی مدرسه روبرو می شود و شروع به احساس نسبت به خواهر هنرمندش می کند...
یکی از دوستان قمارباز تورا سان میمیرد و پسر کوچکش که توسط مادرش رها میشود، ناگهان در شیباماتا ظاهر میشود. در جستجوی مادر پسر، تورا سان با یک فروشنده لوازم آرایش آشنا می شود و ...