یک کارآگاه پلیس که م.ت.ج.ا.وزی را دستگیر کرده است، با کشف این حقیقت که مجرم اهل همان روستای پدری اوست، از تاریخ سیاه و پر از خشونت آن روستا پرده برمیدارد.
جوانی در نزدیکی یک صومعه بودایی، عاشق دختری میشود و او را باردار میکند. پس از افشای این راز، او برای فرار از مشکلات به شاگردی یک مجسمهساز میرود اما با ادامهی روابطش، اوضاع پیچیدهتر میشود.
یک نویسنده جوان مجذوب یک زن مرموز مو سیاه میشود که ادعا میکند خواهر گمشده اوست، با او یک رابطه غیرعادی آغاز میکند و باعث سقوط انفرادی مادرش که زنی مسلط است و نامزد زیبایش میشود.
در این پیشداستان که وقایع آن قبل از روایت اصلی رمانRe: Zero اتفاق میافتد، با چگونگی آشنایی پک و امیلیا آشنا میشویم. همچنین دلایل ناامنی و بیاعتمادی امیلیا به خود و دیگران برای ما آشکار میشود.
سوبارو و همراهانش موفق میشوند هیولای شیطانی وولگارم که باعث نفرین روستا شده بود را شکست دهند و بچههای روستای ایرلام را نجات دهند. بعد از این پیروزی بزرگ، شخصیتهای داستان بالاخره فرصتی برای استراحت پیدا میکنند. سوبارو هم تصمیم میگیرد به یک ماموریت مخفی برود و نمیخواهد کسی از آن باخبر شود. اما حتی با این که سوبارو خودش را پنهان کرده، پترا و بچههای دیگر خیلی زود او را شناسایی میکنند. حالا که ماموریت مخفی سوبارو لو رفته، قرار ملاقات مهم او با امیلیا ممکن است کنسل شود.
برای اینکه از رنج و درد در امان بمانی، باید یا از دیدن واقعیت چشمپوشی کنی یا به دروغ متوسل شوی. اگر این کارها را نکنی، ادامه دادن زندگی برایت دشوار خواهد بود.
در یک ماجراجویی هیجانانگیز، لیتون و لوک با دزدی یک خانه اپرا روبهرو میشوند. سارق نقابدار، همه را مجبور به شرکت در بازیای میکند که برنده آن به زندگی جاودانه میرسد، اما بازندگان جان خود را از دست میدهند.
در یک دبیرستان دخترانه، یک دانشآموز سال آخر از باشگاه رادیو شیفته جدیدترین عضو باشگاه میشود. با نزدیک شدن به فارغالتحصیلی و افزایش گرمای تابستان، تنش بین دختران نیز افزایش مییابد.
سنزو تویاما، مرد سالخوردهای، به ماکوتو کاتگیری، کارمندش دستور میدهد تا همسرش شیزوکو را بدزدد و آموزش ببیند تا غرور او شکسته شود و به خواستههای او تن در دهد.
پس از اتفاقات مهمی که در 'فصل پایانی' رخ داد، تاریخ جهان به کلی تغییر کرد. کودو که از نفرین خلاص شده، حالا با مشکل مالی دست و پنجه نرم میکند. با این حال، او به همراه دوستانش به کار روی مستند ترسناک خود ادامه میدهد.
مثل اکثردانش آموزان ، Aoi عضو یک باشگاه فوق برنامه در مدرسه است و تیراندازی با کمان را تمرین می کند. به دلیل تمرین زیاد ، Aoi در آن خوب است. اعضا، دوستان خوبی هستند. همه چیز خوب است تا اینکه رعد و برق و به محل برخورد می کند و مدرسه و دانش آموزان آن دیگر مثل قبل نیستند. آنها به دوران دیگری منتقل می شوند ، دوره ای که در آن سامورایی ها در ژاپن پرسه می زدند...