مادری پس از اینکه متوجه می شود او به یک فرقه پیوسته است در یک شهر کوچک به دنبال دخترش می گردد. به او گفته می شود که دخترش مرده است، اما می داند که چیزی در شهر درست نیست...
بول ده سال پس از آخرین باری که دیده شد، به خانه بازمی گردد تا پسرش را پیدا کند و باندی که او را به هم ریخته بود ، ردیابی کند. تلاش او برای انتقام به زودی منجر به یک رویارویی وحشیانه بین همسرش و پدر رئیس اوباش می شود...
نوسا، بچه باهوش 9 ساله، با برنامه ریزی برای تحت تاثیر قرار دادن پدرش که پس از یک سال اقامت در خارج از کشور به خانه می آید، در مسابقه علمی مدرسه اش شرکت می کند. اما خبر میرسد که پدرش سفر خود را به خانه لغو کرده و نمیتواند در مسابقه شرکت کند...
یک راهبه ی جوان برای شرکت در یک موضوع فوری از صومعه خود بیرون میرود، اما هرگز به آن جا باز نمیگردد و تحقیقات یک کارآگاه پلیس در مورد سرنوشت او، سرنخها و افشاگریهایی را کشف میکند که نه تنها به حقیقت، بلکه به معجزه نیز منجر میشود...
در منطقه مگوِی میانمار، کشوری که یکی از قدیمی ترین صنایع نفت جهان را در خود جای داده است، زن و شوهری زندگی می کنند. آنها با اداره یک میدان نفتی کنترل نشده، هر چند روز یک بشکه نفت تولید می کنند و بیش از هر چیز آرزوی موفقیت پسر کوچک خود را دارند تا چرخه فقر را بشکنند...
دین و فرهنگ چنان چشمان جامعه را بسته است که نه میل به پرسشگری دارد و نه کنجکاوی برای پرسش و بازجویی. اگر کسی در دید شیوه زندگی خود دچار اختلال شود، به سبک زندگی پر از فریب و بی صداقتی منجر می شود. ...
"وندی" پس از تشخیص زوال عقل به خانه دوران کودکی خود باز می گردد و دخترانش را پژمرده می کند. در آنجا، آنها با یک عروسک مرموز روبرو می شوند که به نظر می رسد وندی خاطرات عجیب و تکه تکه ای از آن دارد...
دو فیلمساز آمریکایی برای تابستان به جزیره فارو می روند و امیدوارند از جایی که برگمان ، کارگردان معروف ، مشهورترین فیلم هایش را فیلمبرداری کرده است، الهام بگیرند. با گذر روزها مرزهای بین خیال و واقعیت محو می شود و زوج از هم جدا می شوند...
یوتا اوکوتسو از زمانی که دوست دوران کودکیاش ریکا در یک تصادف رانندگی درگذشت ، تسخیر شده و روحش در او ماندگار شد. اما روح او آنطور که دختر نازنین یوتا زمانی می شناخت ظاهر نمی شود. در عوض، او به عنوان یک موجود هیولایی و قدرتمند ظاهر می شود که به شدت از او محافظت می کند...