در زیر پوسته آرام یک شهر کوچک دانشگاهی، رازی هولناک نهفته است. دختری جوان با ظهور سایبورگها از تاریکی، زندگی آرام خود را در معرض خطر میبیند. این موجودات فلزی، دنیای او را به چالش میکشند و او را مجبور به سفری پرمخاطره برای کشف حقیقت و نجات شهرش میکنند.
تخم مرغهای عید پاک توسط "تیک ایتز" دزدیده میشود. گروهی از افراد برای بازپسگیری آنها متحد میشوند، با هم دوست میشوند، با ترسهای خود روبرو میشوند، قلدری را یاد میگیرند و شجاعت را به عنوان کلید حل مشکلات میشناسند.
یک بازیگر زن با هویتی جعلی، در فیلمی با مضمون مایاها در هالیوود بازی میکند. او در جنگلهای مکزیک با قاچاقچیان روبرو شده و به اشتباه به عنوان عضو کارتل شناخته میشود.
رانندهی ون میانسالی به نام جی، مأمور میشود تا مردی مسن و بداخلاق را به خانه جدیدش منتقل کند. در طول سفر، اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد که دیدگاه هر دو شخصیت نسبت به زندگی را تغییر میدهد.
راینر با تلاش و کوشش فراوان در یک کارگاه ساختمانی مشغول به کار است. او که به تازگی به عنوان مدیر کارگاه انتخاب شده، امید دارد که این موقعیت، سکوی پرتاب او به سوی موفقیتهای بزرگ باشد.
در زندان، دو گروه از زندانیان خشن که قدرت خود را به رخ میکشند، در تقابل با تنها سرآشپز زندان که مجاز به حمل سلاح است قرار میگیرند. هر دو گروه به دلیل نفوذ پنهان خود مورد احترام هستند، اما از پادشاه زندان ناراضی هستند. این موضوع باعث تنش شدیدی در زندان شده است. در همین حال، کیچول، سرآشپز که گذشتهای غمانگیز دارد، وارد سلول زندان میشود و درگیری شدیدی بین دو گروه آغاز میشود. تنش در زندان به طور فزایندهای افزایش مییابد و رئیس زندان و رئیس بخش امنیت نیز در این درگیری دخیل میشوند. نبردی برای تعیین پادشاه واقعی زندان آغاز شده است.
یک کشاورز عزم خود را جزم کرده تا با یک صنعتگر ثروتمند و حریص که عامل بدبختی کشاورزان است، مبارزه کند و انقلابی به پا کند. آیا او میتواند زندگی شایستهای را برای مردم خود به ارمغان بیاورد؟
ایو، ویراستار کتابهای عاشقانه، قبول میکند که برای رماننویسهای پرفروشش خانهداری کند. او در این مدت خانه را با جیک، مربی خودیاری، به اشتراک میگذارد. جیک به این فضا برای برگزاری کارگاههای آموزشی با مضمون عاشقانه به مناسبت روز ولنتاین نیاز دارد.
یک دختر نوجوان که هویت خود را به عنوان یک خونآشام از بهترین دوست انسانش پنهان میکند، در یک مدرسه جدید مخصوص خونآشامها ثبتنام میکند. اما او به زودی متوجه میشود که جا افتادن در میان دانشآموزان این مدرسه به آن آسانی که فکر میکرد نیست.
در شهری که سایه یک گذشته خونین بر آن سنگینی میکند، خشونت بیرحمانه پلیس رو به افزایش است. با انباشته شدن اجساد، دو کارآگاه در تلاشند تا نیروی اهریمنی را که محله را به وحشت انداخته متوقف کنند.
چند دوست پس از برخورد به جعبه ای مرموز، نفرینی را رها می کنند . برای شکستن نفرین، آنها به اعماق جنگل جوکای می روند. شایعاتی در مورد اینکه زمین کینه دارد و بعد از ورود مردم به آنجا هرگز نمی توانند بیرون بیایند وجود دارد ...
لونت، جوانی که مدیریت زنجیرهای از رستورانهای معروف آدانا را بر عهده دارد، با اکراه در جشن مجردی غافلگیرانهای که صراف، دوست دوران کودکیاش، ترتیب داده است، شرکت میکند. این اتفاق، نقطه عطفی در زندگی او رقم میزند. سرنوشت، باهر، زنی فقیر، افسرده و گرفتار در مشکلات زندگی که با سه برادر کاغذساز خود زندگی میکند را به مسیر لونت هدایت میکند.
لورا، روانشناسی که در زمینه خشونت جنسی تخصص دارد، زوجی به نام اوا و پابلو را که پابلو به آزار و اذیت اوا متهم شده است، تحت نظر قرار می دهد. لورا در حالی که به دنبال حمایت از زنان در برابر همسران آزارگرشان است، خود نیز با مشکلاتی در زندگی شخصی اش روبرو می شود...