پاما یک جوان جاه طلب از پنجاب است که می خواهد به خارج از کشور برود. اما این یک رویا زندگی او را تغییر می دهد ، او در موقعیت های خطرناک گرفتار می شود. آیا پاما میتواند از جنگلهای مکزیک خارج شود؟...
در دنیایی که انسانها و حیوانات انساننما در کنار هم زندگی میکنند، گروهی از حیوانات جنایتکار به نامهای آقای گرگ، آقای پیرانا، آقای مار، آقای کوسه و خانم رتیل برای جلوگیری از گذراندن دوران زندان، توافقی را انجام دادهاند. هنگامی که با آقای گرگ شروع به لذت بردن از این سبک زندگی جدید میکنند، یک شرور جدید ظهور میکند...
کری (جکی کلی) زن جوانی است که از نظر اجتماعی مشکل دارد و تلاش می کند تا رابطه تیره شده با مادرش را اصلاح کند. پس از مرگ پدربزرگش در خانه سالمندان، کری جذب ویلیام (بیل اوبرست جونیور)، مردی مسن در اتاق همسایه می شود. دکتر ویلیام به کری یک موقعیت نیمه وقت در خانه سالمندان پیشنهاد می کند تا از یک پیرمرد مراقبت کند...
دالوا ۱۲ ساله است و مثل یک زن لباس میپوشد و زندگی میکند. او تحت تاثیر پدرش است که او را به جای همسرش که از او جدا شده، میپندارد. یک روز، دالوا به زور از خانه برداشته میشود و به یک پناهگاه اضطراری برای قربانیان سوءاستفاده منتقل میشود. در آنجا، او با جیدن ، یک کارگزار اجتماعی، و سامیا یک نوجوان خشمگین، آشنا میشود. دالوا شروع به بازسازی زندگیاش مثل یک دختر مثل هم سن و سالهایش میکند...
پس از کشف گنج باستانی و پنهان جان مازبی، دو تیم در پیدا کردن گنج هیجان انگیز به رقابت می پردازند.پس از اینکه شکار به جای بازی تبدیل به یک بقا می شود ، تیم ها به هم می پیوندند ...
فیلمسازی که در کنار عروسک قاتل چاکی بزرگ شده است به دنبال خانوادههای اطراف فیلمهای Child's Play میگردد تا تجربیات خود را از کار بر روی این فرانچایز در حال بازگویی و معنای عضویت در خانواده «چاکی» بازگو کنند...
یک فیلمساز جوان و دوستانش وارد منطقه ای دورافتاده می شوند که توسط قتل های گذشته و جنایات ناشی از نفرت تسخیر شده است. در حین کاوش، شواهدی از یک مراسم تاریک پیدا میکنند و به زودی متوجه میشوند که نیروی شر در شرف ظهور دوباره است و آنها مستقیماً خود را در مسیر آن قرار دادهاند...
زوفی، نوجوانی است که دختر تازه متولد شده خود را از طریق فرزندخواندگی آشکار رها میکند، اما شک و تردیدهایی در بدن و روح او ایجاد میشود. طبق قوانین مجارستان، او شش هفته فرصت دارد تا نظر خود را تغییر دهد...
مکانیک مبتلا به سرطان راز عجیبی دارد . او یک رابطه عاشقانه مادام العمر با یک عروسک داشته است. حالا پسرش، بازیگر تلویزیون باید به او کمک کند تا برای عروسک خانه جدیدی پیدا کند و ...
سوزومه، دختر 17 سالهای است که درون شهری آرام در کیوشو زندگی میکند، در حین سفر با مردی جوان مواجه میشود که به او میگوید: «من دنبال یه در میگردم». او را تعقیب میکند و در میان ویرانههای کوهستانی دری فرسوده پیدا میکند، انگار آن در تنها چیزی است که از تمام ویرانی ها به سلامت بیرون آمده است. انگار چیزی سوزومه را به سمت در میکشاند، در همین حین سوزومه خود را در حالی که به در رسیده است میبیند. خیلی زود درها یکی پس از دیگری در نقاط مختلف ژاپن شروع به باز شدن می کنند. بخاطر بلایایی که از آن سوی درها بر سر مردم روانه میشود، بایستی درها بسته میشدند. به نظر میرسید در آسمان مکانی که سوزومه واردش شده بود ستارگان، غروب خورشید و آسمان صبحگاهی تمام وقت با یکدیگر ترکیب شده بودند. به سبب این درهای مرموز، "سفر قفل کردن درها"ی سوزومه، آغاز میشود.
برنامه "LIFT" باله تئاتر نیویورک به کودکانی که بی خانمانی را تجربه می کنند بورسیه تحصیلی ارائه می دهد و به آنها کمک می کند تا مهارت های دست نخورده خود را به عنوان رقصندگان کلاسیک گسترش دهند...