رینکا، برنامهریز تنهایی که مراسم ازدواج دیگران را تدارک میبیند، با تردید به یک اپلیکیشن دوستیابی میپیوندد و با مردی مرموز آشنا میشود. همزمان، پروندههایی از قتلهای زنجیرهای با قربانیانی که از کاربران این اپلیکیشن هستند، به دست پلیس میرسد و نامزد رینکا به عنوان مظنون اصلی این جنایتها مورد تحقیق قرار میگیرد.
زن جوانی که در زندگی خود هیچ هدفی ندارد، به دلیل مستی تصادف میکند و مجبور به پرستاری از یک زن مسن لهستانی میشود. این تجربه، فرصتی برای اوست تا به بلوغ برسد.
"تب بستنی" داستان چهار زن در سنین مختلف را روایت میکند که در بستنیفروشی کوچکی به نام "تب بستنی" با یکدیگر آشنا میشوند. هر کدام از این زنان با داستانی منحصر به فرد، در این بستنیفروشی کوچک گرد هم میآیند و در مسیری از دوستی، همدلی و خودشناسی قدم میگذارند.
یک ون کوچک در جادههای جنگزده اوکراین حرکت میکند و شهروندان اوکراینی را که خانههای خود را در خط مقدم جبهه رها کردهاند، سوار میکند. این ون با جابهجایی آنها در میان این چشمانداز ویرانشده به سمت تبعید، به پناهگاهی شکننده و مکانی برای رازها و درد دلهای مسافرانش تبدیل میشود.
برادر بزرگتر از ازدواج امتناع می ورزد زیرا معتقد است ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی ایجاد شود. برادران او، که قبلاً شریک زندگیشان را پیدا کرده اند، گرد هم می آیند تا برای او شریک زندگیش را پیدا کنند...
کتاب "داستان جیمی و استیوی ری وان" به زندگی و حرفه دو برادر نوازنده، جیمی و استیوی ری وان، میپردازد. این کتاب شامل خاطرات و دیدگاههای افراد نزدیک به آنها، از جمله اعضای خانواده و همگروهیهایشان، است.
دو زن به نام آن و فرجا در جستجوی انتقام از قاتلان خانواده شان به استکهلم می روند. آنها در آنجا درگیر یک توطئه سیاسی بین سوئد و دانمارک می شوند که منجر به اعدام دسته جمعی می شود.
یک پزشک تحصیلکرده شهری به روستایی منتقل میشود تا به مهار بیماریها و اپیدمیها در منطقه روستایی کمک کند و تلاش میکند تا خود را با شیوه زندگی روستاییان وفق دهد.
فیلمی در ژانر داستانی-تاریخی که به کاوش در زندگی زنی مراکشی میپردازد که در جستجوی حقیقت، با دروغهای موجود در تاریخ خانوادگی خود روبرو میشود. او با پیوند دادن گذشته و حال، تصویری روشن از مراکش مدرن ارائه میدهد.
گروهی مسلح زندان شهر را تصرف کرده و خواستار آزادی ارواح یا مجرمان زندانی شدهاند. آنها در غیر این صورت، تمام زندانیان را آزاد خواهند کرد. این اقدام جسورانه، نگرانی و وحشت زیادی را به وجود آورده است.
صَحَیا، زن جوانی که داغ سوگ همسرش را بر دل دارد، برای گذران زندگی در عمارتی قدیمی به عنوان خدمتکار استخدام میشود. او که از تنهایی و غم دوری همسر رنج میبرد، با دنیای ارواح ارتباط برقرار میکند، اما این کار ارواح خشمگین خدمتکاران قبلی عمارت را بیدار میکند و صَحَیا را در معرض خطرات جدی قرار میدهد.