چشمبند کاردزن ماهر با مهارتهای رزمی بالا، به طور اتفاقی جان ژانگ شیائویو را که به طرز وحشیانهای در آستانه نابودی بود، نجات داد. شیائویو یتیم و رنجدیده، زیر بال مرد نابینا پناه گرفت و او نیز ناچار شد او را در کنار خود نگاه دارد و مهارتهایش را به او بیاموزد. شیائویو نیز در انتظار فرصتی مناسب برای انتقامجویی بود.
این داستان، سرگذشت بیوه جوان و باارادهای را روایت میکند که برای رهایی خواهرش از دست ربایندگان و گرفتن انتقام خون شوهرش از یاغیان، دل به دل صحرایی پرخطر میسپارد. او در این مسیر، با یکی از اعضای پیشین همان گروه تبهکاری که زندگیاش را ویران کردند، مواجه میشود.
این مستند به بررسی زندگی و آثار هنرمندان خلاق و توانمندی میپردازد که با وجود محدودیتهای جسمی، در عرصه ژانر وحشت به خلق آثار بینظیر و ترسناک میپردازند.
روح کوچکی که بیخانمان است، به دنبال مکانی برای زندگی، به قطار ارواح میرود و با ساکنان عجیب آنجا روبرو میشود. او ناخواسته توجه دنیای بیرون را جلب میکند و برای نجات آینده قطار و فرصت خود برای داشتن خانواده، با هیولاها همراه میشود.
داستان یک خانواده به ظاهر بینقص را روایت میکند. با ورود مشاور به زندگی این خانواده، محیط خانه به شدت سمی میشود و پدر را مجبور به ترک خانه میکند. این شرایط نامناسب، منجر به آزار و اذیت کودک و در نهایت فرار پسر ۱۲ سالهای از خانه میشود.
شاهزاده خانم مغرور کراسومیلا منزوی زندگی می کند، مشاورانش نقشه می کشند تا او را به یک فرد ضعیف شوهر دهند. شاه میروسلاو به عنوان یک باغبان تغییر قیافه می دهد تا غرور او را درمان کند. آنها از خشم مشاوران فرار می کنند. او هویت او را کشف می کند. آنها ازدواج می کنند و مشاوران اخراج می شوند.
نامادری و خواهران ناتنی سیندرلا با رفتارهای ظالمانه خود، او را به ستوه میآورند. سیندرلا که دیگر تاب این آزارها را ندارد، با کمک جادوی پریوارسه، انتقام سختی از آنها میگیرد.
کشف مقبره بکر توت عنخ آمون، جهانیان را مسحور خود ساخت. پس از رخدادهای رازآمیز، شایعات نفرینی سر برآوردند. پوشش رسانهای و افسانههای مصر باستان، کنجکاوی جهانیان را برانگیخت و متخصصان را بر آن داشت تا ماهیت حقیقی نفرین احتمالی را بررسی کنند.
مادری که برای اولین بار مادر شده، بعد از بیماری فرزندش، برای یافتن اهداکننده با موانع زیادی روبرو میشود و در نهایت به کلینیکی که فرزندش را باردار شده بود، برمیگردد.
در این دنیا هزاران معمای حل نشده وجود دارد، مشکل اینجاست که این معماها تبدیل به بزرگترین ترس های زندگی ما می شوند. این داستان ها بدترین کابوس های ما را بیدار می کنند.
یک چمدان گمشده، دو انسان شکستخورده را به هم پیوند میدهد؛ یکی بازاریاب اخراجی دنیای فناوری و دیگری خبرنگاری که آبروی خود را از دست دادهاست. این دو، برای بازگشت به زندگیهای پیشین خود، باید از دلهای مملو از کینه و نفرت دست بکشند و عشقی را بیابند که تا به حال از آن بیخبر بودهاند.