خواهر بچه انیسا سرنا ازدواج می کند و او می خواهد بهترین هدیه عروسی ممکن را به او بدهد. هنگامی که او متوجه می شود که آنها دو خواهر دیگر دارند، سرنا تصمیم می گیرد که آنها را پیدا کند و...
آپاداسو و بوچی لاکشمی ، بعد از پنجاه سال زندگی مشترک و داشتن شناخت کافی از یکدیگر ، روز های بازنشستگی را با عصبانیت و عشق و محبت سپری میکنند . وابستگی عاطفی آنها را به اندازهای به یکدیگر گره زده که ...
پلوتو داستانی است درباره فشارهای رقابتی برای ورود به دانشگاه های معتبر و این که چگونه این فشارها می توانند انسان ها را به انجام کارهایی وادار کنند که در حالت عادی هرگز انجام نمی دادند. این داستان همچنین به بررسی این موضوع می پردازد که چه چیزی می تواند یک پسر معصوم را به یک هیولا تبدیل کند...
داستان این فیلم درباره مادر جوانی است که بعد از حملهی یک موجود بیگانه به زمین، تلاش میکند تا دو فرزند خود را از طریق رودخانه به پناهگاه امنی برساند. این مادر به فرزندان خود آموخته تا برای آگاهی از خطرات، از گوشهای خود به خوبی استفاده کنند؛ او چشمان خود و بچههایش را با چشمبندهایی بسته است. ماجراهای فیلم جعبه پرنده براساس رمانی به همین نام و به نوشتهی جاش مالرمن، ساخته شده است. داستان این فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد.
زن و شوهر جوانی که در یک "طلسم خشک" جنسی شش ماهه گیر کرده اند، تصمیم می گیرند زندگی عاشقانه خود را با داشتن شریک در یک شب با یک زوج دیگر دوباره احیا کنند. اما..
یک دانشجوی کالج یک تجارت تابلوهای تبلیغاتی را به ارث می برد و به طور ناخواسته وضعیت دوستیابی خود را در حالی که سعی در فروش فضای تبلیغاتی دارد تبلیغ می کند...
سیسی های باپتیست جنوبی داستان چهار پسر است که در کلیسای باپتیست جنوبی بزرگ می شوند و اینکه چگونه هر کدام به طور متفاوتی با تعارض بین آموزه های کلیسا و تمایلات جنسی خود برخورد می کنند...
دکتر مایکل دورانت یک متخصص سرطان است و با یک پسر هفت ساله به نام سام دوست می شود. او به دنبال نجات زندگی سام است و برای این کار به دکتر بلو، یک پزشک نامنظم نیجریایی که در زیرزمین بروکلین به عنوان کارگردان معجزه شناخته می شود، مراجعه می کند...
ویل، یک جوان 30 ساله که کنترل زندگی خود را از دست می دهد، کلبه پدرش را به ارث می برد و به همراه آن دیدگاه جدیدی در مورد خانواده، دوران کودکی و روابط خود به ارث می برد....
فیلم "ELEVATE" داستان چند شخصیت را روایت میکند که با چالشهای مختلفی از جمله اعتیاد به غذا و نژادپرستی روبرو هستند. در این میان، ترینا، اپراتور چاق آسانسور، تلاش میکند تا یک روز سالم غذا بخورد، اما رفتار نامناسب رئیس و سرنشینان آسانسور، او را به مرز فروپاشی عصبی میبرد...