یک مامور بازنشسته سی آی اِی و یک مامور اف بی آی برای تعقیب یک قاتل مرموز شوروی هم تیمی می شوند. در نهایت، تحقیقات آنها رازهای نگران کننده ای را کشف می کند که آنها را به شک به یکدیگر سوق می دهد...
چوپانی روزهای آخر عمر خود را در دهکده ای قرون وسطایی که بر روی تپه هایی در جنوب ایتالیا قرار گرفته سپری می کند.او مریض است و تصور می کند درمان بیماری اش در خاکی است که کف کلیسای دهکده وجود دارد ...
فیلم بر اساس داستانی واقعی ، که در دهه چهل در اروگوئه اتفاق افتاده ، ساخته شده است ."لائورا" به همراه پدرش خانه را ترک کرده و در کلبه ای که مالکش قصد فروش آنرا دارد ساکن می شوند . آنها شب را سپری می کنند . همه چیز به خوبی پیش می رود تا اینکه او صدایی بلند را از خارج کلبه می شنود و ...
یک جنایتکار به یک شهر کوچک می رسد و قصد دارد از بانک محلی سرقت کند. اما وقتی وارد می شود با یک استاد بازنشسته ملاقات می کند و برنامه هایش به طور غیرمنتظره ای تغییر می کند. پروفسور به دزد اجازه می دهد در خانه اش زندگی کند و دوستی آشفته ای به وجود می آید.
گو چانگ با دختری شیرین و بامزه آشنا می شود که دانشجو است و با او قرار می گذارد. بعدها، او زمانی که دختر گاهی اوقات شرور میشود ، متوجه اختلال هویت تجزیهای او میشود...
آوریل سال 1937سرهنگ «فرانتس ریتر» (اسکات) مأموریت می یابد تا امنیت پرواز کشتی هوایی «هیند نبورگ» را برای عبور از اقیانوس اطلس به عهده بگیرد و اقدامات احتمالی برای خرابکاری را خنثی کند...
یک دختر نوجوان با تخیل قوی که در یک جامعه مرموز و خطرناک در زمینی متروکه در مرز تگزاس و اوکلاهاما زندگی میکند، برای رسیدن به پتانسیل خود و فرار از دنیایی که در آن متولد شده است، تلاش میکند...
یک وکیل به شهر کوچک زادگاه خود در آلاسکا بازمیگردد و به سرعت با دریافت دستوری مبنی بر جلوگیری از نمایش سنتی صحنه کریسمس و حمله به کریسمس، آبها را گلآلود میکند...
در سال 1969، ساوادا (ساتوشی تسومابوکی) مملو از ایده آلیسمی است که در آن دوران نفوذ کرده بود و به عنوان روزنامه نگار گونزو برای یک مجله هفتگی شروع به کار کرد. دو سال بعد، ساوادا با اومیاما (کنیچی ماتسویاما) فعال با ناکاهیرا (کانجی فوروتاچی) خبرنگار ارشد مصاحبه میکند. ساوادا به ادعاهای اومیاما شک دارد...
الکس، یک پسر هشت ساله، به نظر می رسد که برای تصاویر خشونت آمیز که در تلویزیون می بیند، شیفتگی وحشتناکی دارد. پس از به دنیا آمدن دو برادرش، او احساس تنهایی می کند و دو دوست خیالی پیدا می کند. او که آسیب دیده و خیانت شده است، از پدرش اخاذی می کند تا برای اتاقش تلویزیون بگیرد. او از طریق تلویزیون به خشونت جنگ ها پی می برد و مجذوب می شود.