«آينار»(ردفورد) روزي روزگاري مزرعه دار موفقي بوده است. «آينار» پسري داشته که سال ها پيش وقتي همسرش، «جين» (لوپز) پشت رل بوده، در تصادف اتومبيل کشته شده است و «آينار» هرگز نتوانسته «جين» را به خاطر مرگ پسرشان ببخشد. اما «جين» و «گريفين» صاحب دختر کوچکي به نام «گريف» نيز بوده اند که «آينار» هرگز او را نديده تا اين که يازده سال بعد جلوي در خانه اش پديدار مي شود. «جين» و «گريف» (گاردنر)، در فرار از دست مرد خشني به نام «گري» (لوييس)، به مزرعه ي «آينار» پناه آورده اند...
جولی که در اوایل دهه 70 به دلیل مصرف بیش از حد PCP درگذشت، از فراتر از اترها به دنبال برادر کوچکش، باب، فروشنده ساعت چاق است که در اوایل دهه 90 به دلیل عدم تحمل ساکارز در حال مرگ است.
«آرتور» شواليه دلاور و مسيحی با ايمان, در تنگنای غريبی گير افتاده, از يک سو مايل است به رم سفر کند و در خدمت مذهب و ايمانش درآيد و از سوی ديگر, به شدت به سرزمينی که در آن به دنيا آمده پاي بند است. در حالی که انگلستان در کام شورش و بی قانونی فرو غلتيده است و ...
بازگشت یک دوستدختر سابق کینهجو، مجموعهای از رویدادهای وحشتناک را برای یک مرد مجرد ایرلندی بدشانس در کمدی سیاه و خشن رابرت کوین، کارگردان، به حرکت در میآورد.
یک زن جاه طلب با تربیتی عجیب و غریب تلاش می کند تا خود را در میان دو پسری که با او قرار ملاقات دارد، پیدا کند. با وجود اینکه هر دو مرد در مورد یکدیگر میدانند و کاملاً متضاد هستند...
یک پلیس تعلیق شده به دنبال یک جنایتکار به کلگری میرود و در آنجا عاشق دختر یک تاجر موفق هندی و پدری محافظ میشود که مدتی طول میکشد تا داماد آیندهاش را بپذیرد...
داستان درباره کارگر روزمزد گوتفرید کومر، همسرش سوفی و شش پسرشان است. او از زندگی سخت روزمره و نگرانی های مالی خانواده فقیر و نحوه کمک پسران برای کنار آمدن با آنها گزارش می دهد...