اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
“سباستین” قصد دارد تا قبل از پیدا کردن عشق واقعیش با هیچ دختری رابطه نداشته باشد. به همین منظور او با خواهر ناتنیش “کاترین” شرط بندی می کنند که اگر سباستین نتواند روی تصمیمش بماند باید جگوارش را به کاترین بدهد و اگر سباستین برد، کاترین را بدست می آورد …
کافی شاپ "لوکی" به خاطر چای و تارت تخممرغاش مشهور است. پیشخدمت "سو" نیز که به عنوان پرنس تارت تخممرغ شناخته میشود و دختران زیادی به او علاقمند شدهاند، عاشق "کندی" شده است که...
جاک لدرو که در سال 1940 به عنوان گمشده گزارش شده بود، با نام مارتین اشمیت به استراسبورگ بازگشته است. او همسر خود ژنوویو را پیدا میکند، اما او دوباره ازدواج کرده و به عنوان رئیس شرکت حمل و نقل او را به دست گرفته است. او و همسرش هر کاری را انجام میدهند تا از جاک خلاص شوند و شرکت او را نگه دارند...
برنده 7 جایزه اسکار. همچنین 56 جایزه و نامزد دریافت 88 جایزه دیگر.
در اواخر قرن ۱۶ در لندن نمایشنامه نویس فقیر و جوانی به اسم ویلیام شکسپیر مشغول کار بر روی آخرین نوشته اش «رومئو و ژولیت» می باشد. اما کار او کند پیش رفته و در واقع او هنوز نتوانسته حتی یک خط هم بنویسید. ویلیام در یک آزمایش برای انتخاب هنرپیشه نقش رومئو یک هنرپیشه جدید و با استعداد که پسر جوانی به اسم توماس است را انتخاب می کند. ویلیام پس از چندی دختر جوان و زیبایی به اسم ویولا را در همان خانه مجللی که توماس درآنجا زندگی می کند ملاقات می نماید. او به ویولا علاقمند می شود واینامر او را ترغیب برای نوشتن داستانش می کند. اما بزودی او متوجه میشود که توماس همان ویولا است که با تغییر قیافه وارد نمایش شده است. ویولا قبلاً قول ازدواج به لرد سنگدل را داده و ملکه الیزابت نیز بر این ازدواج تاکید دارد اما عشق میان ویل و ویولا رفته رفته بسیار عمیق گشته و بنابراین مخفیانه به رابطه با هم ادامه می دهند و ویولا همچنان نقش رومئو را برای نمایش تمرین می کند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 34 جایزه دیگر.
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
یک مبارز هنرهای رزمی که توسط گذشته اش تسخیر شده است، به عنوان کارگر در دهکده ای کوچک مشغول به کار می شود. عهد او برای هرگز جنگیدن دوباره توسط صاحب بی رحم اسکله آزمایش می شود...