فرناندو، معلم جغرافیایی که پس از ناپدید شدن همسرش دچار سرگردانی شده، با جعل هویت، به عنوان باغبان در خانهی روستایی پرتغالی کار میکند و با صاحب آنجا دوست میشود.
آرمانده پیژون ۲۶ ساله، زنی بیکار و بدهکار در بروکسل است که به شدت به قمار علاقه دارد و از هیچ ریسکی نمیترسد. با این حال، دیوانهوارترین شرط زندگی برای او، یعنی "عشق"، تنها ریسکی است که هنوز نتوانسته است آن را بپذیرد.
زندگی لیندا رو به نابودی است، اما او میکوشد تا با مسائلی چون بیماری اسرارآمیز فرزندش، غیبت شوهر، یک فرد گمشده و رابطهی روزبهروز خصمانهاش با رواندرمانگر کنار بیاید و این شرایط را مدیریت کند.
پیتر گرِست، روزنامهنگار برجسته، هنگام پوشش خبری بهار عربی، درگیر رقابتهای خطرناکی شد. او با وجود بیگناهی، هفت سال زندانی شد و سرانجام در سال ۲۰۱۵ با تکیه بر ذکاوت خود آزاد گشت.
داستان دربارهی معلمی بازنشسته و مهندسی است که همسرش را از دست داده است. این دو در مواجهه با حس تنهایی و قضاوتهای اجتماعی، رابطهی دوستانهی غیرمنتظرهای را آغاز میکنند.
قتل یک افسر پلیس در پایتخت کامرون، کمیسر بیلنگ را وادار به تحقیق میکند. این جستجو برای یافتن عدالت، او را با چالشهای بزرگی روبهرو میکند و شکافهای عمیق بین ارزشهای سنتی و نیاز به تغییر، و همچنین تضاد میان حس وظیفهشناسی و غریزهی بقا را به نمایش میگذارد.
خبرنگاری که ادعا میکند شاهد پرتاب شدن یک مسافر از یک قایق تفریحی لوکس بوده است، با انکار شدید و کامل بودن لیست مسافران و خدمه مواجه میشود. او با وجود عدم باور دیگران، تحقیقات خود را برای کشف حقیقت ادامه میدهد و امنیت جانی خود را به خطر میاندازد.
داستان درباره زندگی الین نوجوان و تلاش او برای بزرگ شدن در محیط شهری است، در حالی که پدرش (مانی)، یک نوازنده سالسا، به دلیل مشکلاتی که دارد از خانواده دور شده است.
کارگر نفتی به همراه سگش عازم سفر میشود تا به مراسم عروسی خود برسد. اما، به دنبال حملهای خشونتآمیز در یک استراحتگاه بینراهی، او تصمیم میگیرد با پدرش که یک سارق سابقهدار است، برای گرفتن انتقام متحد شود. این جستجوی انتقام، منجر به کشف رازهای تاریکی در جامعهٔ روستایی محل زندگی آنها میشود.
داستان از این قرار است که دو روباه در حال آماده شدن برای تجربهٔ اولین بارِ پدر و مادر شدن هستند. این اتفاق در زمانی رخ میدهد که گرمایش جهانی، قواعد زندگی را برای همهٔ موجودات زنده دگرگون کرده است.
برندن، کشاورزی که همسرش را از دست داده، در حومه یک دهکده در منطقهای روستایی در ایرلند، زندگی بیدغدغهای دارد. اما پس از اینکه خانهاش مورد سرقت قرار میگیرد، حس ترس و تنهایی در او اوج میگیرد و بر زندگیاش سایه میافکند.
یک قهرمان سابق سوارکاری متوجه میشود دوست صمیمیاش جایگاه او را کسب کرده است. با وجود تنش پیشآمده، آنها با تکیه بر یکدیگر و علاقه مشترکشان به اسبها و مسابقات اتومبیلرانی، دوباره قدرت و امید پیدا میکنند.
یه پروفسور بازنشسته تو خونه سنتی ژاپنیای که پدربزرگش ساخته زندگی میکنه. روزهاشو با آشپزی میگذرونه و گاهی دانشجوهای قدیمیشو سرگرم میکنه. تا اینکه یه پیام عجیب روی کامپیوترش میاد که به یه خطر قریبالوقوع اشاره داره.
داستان دربارهی جفری و سارا است که با وجود رابطه، مجبور میشوند پس از قتل و ناپدید شدن جسد سوفیا (همسر جفری) به سرعت برای خود آلیبی (دلیل موجه) بسازند.
آسترید برای اجرای کنسرتی ویژه، چهار ساز گرانبهای استرادیواریوس را گرد هم میآورد. با این حال، در حین تمرین، نوازندگان برای رسیدن به هماهنگی با مشکل روبرو میشوند. در نتیجه، آسترید از آهنگساز قطعه میخواهد تا با راهنماییهای خود، به آنها کمک کند.
لونگا برای پیوستن به یک باشگاه فوتبال هیجانزده است، اما او را برای تیم D انتخاب میکنند. پدر او این موضوع را یک شکست خواهد دید، تیمی که در آن دختران حضور دارند و مربیاش هم یک زن است. وقتی قلدرها سعی میکنند او را از زمین بازی دور کنند، تنها پدرش میتواند کمک کند. اما آیا او کمک خواهد کرد؟
یک خلافکار فراری و کاریزماتیک برای پنهان شدن از پلیس، در انبار مخفی یک اسباببازی فروشی پناه میگیرد. او با تغییر هویت، رابطهای دور از انتظار اما بسیار خطرناک را با یکی از کارکنان فروشگاه آغاز میکند.