"تب بستنی" داستان چهار زن در سنین مختلف را روایت میکند که در بستنیفروشی کوچکی به نام "تب بستنی" با یکدیگر آشنا میشوند. هر کدام از این زنان با داستانی منحصر به فرد، در این بستنیفروشی کوچک گرد هم میآیند و در مسیری از دوستی، همدلی و خودشناسی قدم میگذارند.
سوجاتا (لال) عاشق همسایه خود، یک روحانی صوفی است، اما پدرش او را به یک ثروتمند در دبی شوهر می دهد. ده سال گذشته است و او فکر می کند که آن عشق را در گذشته خود رها کرده است تا اینکه یک روز تماس تلفنی دریافت می کند. شوهرش (راجیو) تصمیم می گیرد او را به روستا بازگرداند. آنچه در آینده پیش می آید، هسته اصلی یک عاشقانه موزیکال را تشکیل می دهد..
تهیهکنندهای در برنامه صبحگاهی، با تصمیم به "مثبت گفتن" در سال جدید، با مردی که همیشه پاسخ مثبت میدهد، ملاقات میکند. این ملاقات، دریچهای به سوی بزرگترین داستان زندگی او و همچنین عشق او میگشاید.
برادر بزرگتر از ازدواج امتناع می ورزد زیرا معتقد است ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی ایجاد شود. برادران او، که قبلاً شریک زندگیشان را پیدا کرده اند، گرد هم می آیند تا برای او شریک زندگیش را پیدا کنند...
رگینا مککنزی زنی است که با مشکلات زندگی با والدین، انتخابهای شغلی نامناسب و روابط ناموفق دست و پنجه نرم میکند. "عشق در یک خیابان دو طرفه" نمایشی است که به این موضوعات میپردازد.
یک پزشک تحصیلکرده شهری به روستایی منتقل میشود تا به مهار بیماریها و اپیدمیها در منطقه روستایی کمک کند و تلاش میکند تا خود را با شیوه زندگی روستاییان وفق دهد.
جویس، زنی جسور و سر به هوا، در روز عروسی خود با جسارتی غیرقابل انتظار، "نه" قاطعی میگوید و مسیر زندگی خود را به کلی تغییر میدهد. او از ساحل عاجی، سرزمین مادری خود، دل میکَنَد و به سوی گوانگژو، شهری پررمز و راز در چین، رهسپار میشود. در این سفر پرفراز و نشیب، جویس با چالشهای متعددی روبرو میشود و باید با تمام توان برای ساختن زندگی جدیدی تلاش کند.
این فیلم داستان سه دوست صمیمی از دوران دبستان را دنبال میکند که در بهترین دوران زندگی خود به سر میبرند و پس از شرکت در یک دوره آشپزی در ایتالیا، زندگی جدیدی را آغاز میکنند.