"لیون گولتیر" از کشوری خارجی وارد آمریکا می شود.او برادر خود را بین مرگ و زندگی و همسر او را بی پول پیدا می کند.برای بدست آوردن پول او تصمیم می گیرد وارد مسابقات بسیار خطرناکی شود...
یک سرباز سابق امریکایی که در ویتنام جنگیده، وقتی در مترو مورد حمله موجوداتی شاخدار قرار می گیرد و پسر مردهاش را می بیند، به این نتیجه می رسد که زندگی گذشتهاش در جنگ آنطور که اعتقاد دارد، نیست.
«هانري بولانژه» (لئو) پس از پانزده سال کار در يک شرکت، بي کار مي شود و تصميم مي گيرد خودکشي کند. او پس از بارها سعي و تلاش ناموفق، در نهايت در ازاي هزار پوند، قاتلي (کولي) را براي کشتن خود استخدام کند. در اين بين، با زن گل فروشي (کلارک) آشنا مي شود و فکر مي کند که زندگي اش تغيير کرده است. پس سعي مي کند قرارداد قتل را بر هم زند، ولي اين کوشش بي فايده است...
شیکاگو. «هنری» (روکر)، پس از چند سال زندان به جرم قتل مادر خیابان گردش در سن چهارده سالگی، آزاد می شود. در ظاهر کاری به عنوان نابودکننده ی حشرات می یابد؛ اما در عین حال به کشتن افراد ناشناس، به خصوص زنان، با استفاده از ابزار مختلف، مثل چاقو، اسلحه، طناب و حتی دستانش، و بدون داشتن انگیزه ای مشخص، ادامه می دهد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
«آناییس نین» (د مدیروس) که هم راه شوهر بانکدارش «هوگو گیلر» (گرانت) به پاریس آمده، سعی دارد رساله ای در دفاع از «د.ه. لارنس» منتشر کند. او که حوصله اش از دوستان شوهرش سر رفته، توجهش به «هنری میلر» (وارد) جلب می شود که در آپارتمان کثیف و نمور دوستش، «آزبرن» (اسپیسی) زندگی می کند وسعی دارد نویسنده بشود…
حمید هامون که با همسرش مهشید، دائم کش مکش دارند زندگی کابوس گونه ی خود را مرور می کند. او که مشغول نوشتن رساله اش درباره ی عشق و ایمان است در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می گردد. خانه و کاشانه را ترک می کند و دست به اعمال دیوانه واری می زند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت هایش، خود را به امواج دریا می سپارد و…
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 16 جایزه و نامزد دریافت 23 جایزه دیگر.
«سام» (سوايزي) در گردشي شبانه با نامزدش، «مالي» (مور)، در کوچه اي تاريک به دست ولگردي به قتل مي رسد و روحش از بدنش جدا مي شود، اما کنار «مالي» مي ماند. بعدتر روح «سام» مي فهمد که مرگش تصادفي نبوده و دوستش «کارل» (گلدوين) اين نقشه را براي تصاحب چهار ميليون دلاري کشيده که به اشتباه از حساب بانکي او سر درآورده است...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«نلسن رايت» (ساترلند)، دانشجوي پزشکي، براي تجربه ي دنياي پس از مرگ، فعاليت قلب خود را متوقف مي کند و دوستانش: «ريچل» (رابرتس)، «ديويد» (بيکن)، «جو» (بالدوين) و «رندي» (پلات) با کمک داروهاي خاصي، لحظاتي بعد او را به زندگي بر مي گردانند. پس از آزمايش، «نلسن» مي گويد که تصاوير غريب و هيجان انگيزي ديده است...
داستان فیلم در مورد «راجا» (امیر خان) پسری می باشد که به همراه خانواده اش زندگی سخت و فقیرانه ای را در هند می گزرانند. راجا به کالج می رود و در آنجا....
مانی که سه دوست از هنگ کنگ فرار می کنند تا بتوانند زندگی ای جنایتکارانه را آغاز کنند، یک اتفاق دلخراش برایشان رخ می دهد که زندگی و رابطه دوستی شان را در خطر می اندازد.....
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
«کول تريکل» ( کروز )، جوان بي تجربه اما جوياي نام و علاقه مند راندن اتوموبيل هاي مسابقه اي، مورد حمايت «تيم دولن» ( کواييد ) قرار مي گيرد. از طرف ديگر «هري هاگ» ( دووال )، راننده ي سابق، نيز نقش مربي او را به عهده مي گيرد. «کول» رقيبي به نام «رودي برنز» ( روکر ) دارد و محبوبه اي به نام «کلرلوييکي» ( کيدمن ) و... سرانجام پس از حادثه ي تراژيکي که براي «هري» پيش مي آيد، «کول» خود را کشف مي کند...
برنده 7 جایزه اسکار. همچنین 43 جایزه و نامزد دریافت 37 جایزه دیگر.
کوین کاستنر در نقش یک سرباز آمریکایی بعد از شرکت در جنگ و نشان دادن شجاعت خود جایی را برای سکونت دور از مردم انتخاب میکند، به مرور زمان با سرخپوستها ارتباط برقرار میکند و عامل این ارتباط هم زنی سفیدپوست است که چند سرخ پوست خشن در زمان کودکی پدر و مادرش را به قتل رساندند و حال وضعیت روانی مناسبی ندارد...
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
سال ۱۹۶۹، «دکتر مالکوم سیر» ، مدیر بیمارستان بین بریج را متقاعد می کند تا اجازه بدهد او داروی لوو دوپا را که در درمان پارکینسن مؤثر بوده روی «لنرد لووه» که از کودکی به تدریج کنترل حرکاتش را از دست داده و دچار کاتاتونیا شده، امتحان کند. «لنرد» تحت تأثیر لوو دوپا آرام آرام قدرت حرکت و تکلمش را دوباره به دست می آورد…
دهه 20 و 30 میلادی، نیوزیلند. “جنت فریم” در خانواده ای تهی دست به همراه تعداد زیادی خواهر و برادر بزرگ شد. او که در سنین کودکی قرار دارد با کودکان دیگر متفاوت است. او شغلی به عنوان معلم به دست می آورد اما از آنجایی که غیر عادی شناخته شد، به مدت هشت سال در یک آسایشگاه روانی زندگی کرد. اما وقتی شروع به نوشتن رمان می کند موفقیت به سراغش می آید…
در دوره جنگ سالاری ، سربازان از جان گذشته به دزدی و راهزنی روی می آورند . آن ها اغلب به یک روستای کوچک به نام گوانجی دستبرد می زنند. مردم این روستا به منظور دفاع از خود هفت رزمنده را استخدام می کنند…