تاشی، که زمانی یک ستاره تنیس بود و حالا مربیگری میکند، همسر یک قهرمان تنیس است که در حال تجربه یک دوره باخت است. تاشی برای کمک به شوهرش برای بازگشت به پیروزی، استراتژی خاصی را در نظر میگیرد. اما زمانی که شوهرش باید با بهترین دوست سابق خود و دوست پسر سابق تاشی روبرو شود، همه چیز تغییر میکند...
دِیسی ، نولا ، دِندرا و کریستال تصمیم میگیرند تا زمانی که در پیش هستند، زنجیره سرقتهای خود را متوقف کنند، اما یک ملکه بدنام کارتل برای انتقام میآید...
ویک و امی برای بچه دار شدن سفری را آغاز می کنند و پس از چندین تلاش ناموفق آنها را به انجام لقاح مصنوعی سوق می دهد. آیا ازدواج آنها از عوارض عاطفی و فیزیکی که لقاح مصنوعی بر آنها وارد می کند جان سالم به در خواهد برد؟..
ایمان و خانواده اش از ایران فرار می کنند و در یک مرکز پناهندگان در شمال سوئد اسکان می یابند. ایمان به عنوان پدر مسئولیت خانواده را بر عهده می گیرد، اما به قولی که به همسرش داده عمل نمی کند و به باشگاه کشتی محلی می پیوندد. شایعاتی در مورد او پخش می شود و ترس و ناامیدی او شروع به افزایش می کند...
پیتر داهرتی، نوازنده و هنرمند، در حال مبارزه با اعتیاد خود، به دنبال حرفه موسیقی خود است. او بین دنیای درون و بیرون خود در نبرد است و برای غلبه بر اعتیادش، با تمام چالشها روبرو میشود...
لارا زنی است که بین علم و ایمان در حال تنازع است. شوهرش او را وادار میکند تا از یک گروه متعصب برای درمان کمک بگیرد. این گروه معتقد است که لارا توسط روح شیطانی تسخیر شده است. یک بیرحم نیز سعی میکند با قرار دادن لارا در شرایط سخت، روح شیطانی را از او بیرون کند...
یک راننده تاکسی، یک صاحب چایخانه و یک روزنامه نگار بیکار در حومه شهر آنکارا زندگی می کنند. هنگامی که راننده داستان های مبهم و غیرقانونی مسافرانش را برای دوستانش تعریف می کند، دوربینی برای ضبط مسافران نصب می کنند...
در یک مرکز اصلاح و تربیت نوجوانان، جایی که برقراری ارتباط فیزیکی ممنوع است، جو و ویلیام عاشق یکدیگر میشوند. آن ها برای ابراز عشقشان باید قانون را زیر پا بگذارند...