دختری که برای تحصیل وارد دانشگاه میشود و عضو تیم تشویقکنندگان کالج میگردد، به زودی درمییابد که این تیم در واقع تنها یک پوشش برای فعالیتهای یک شبکه سرویسهای همراهی مخفی (اسکورت) است.
دو نوجوان مستعد اما محروم بمبئی که توسط یک استاد باله عجیب و غریب کشف می شوند، در حالی که رویاهای رقص خود را دنبال می کنند با تعصب و عدم تایید روبرو می شوند.
یک گروه بدبخت آرژانتینی متشکل از بازیگران، رقصندگان، نوازندگان، فیلمسازان و یک دختر، یک تور تئاتر را به کشوری، احتمالاً در آمریکای لاتین، آغاز می کنند....
در خیابانهای پاریس، جاست آخرین خاطره افرادی را که فقط خودش میتواند ببیند، جمعآوری میکند، قبل از اینکه به آنها در زندگی پس از مرگ کمک کند. جاست یک روح است. اما یک روز آگاته او را می شناسد. وقتی زنده بود او را می شناخت.
پس از خیانت رمی، لیلا در پذیرش و کنار آمدن با جداییشان دچار مشکل شده است. یک روز، رمی به لیلا اطلاع میدهد که قصد دارد به تنهایی به بولیوی سفر کند تا به اشتباهات خود فکر کرده و آنها را درک کند.
پس از اینکه یک دانشآموز دبیرستانی که از دیستروفی عضلانی رنج میبرد مطلع میشود که زمان کمی از زندگیش باقی مانده است، او تصمیم میگیرد تا قبل از مرگ یک آرزو را به اتمام برساند: تبدیل شدن به یک مرد واقعی...
داستان مرد جوانی که از حقیقت در مورد دوران کودکی خود فرار می کند، برای تصحیح گذشته خود بازمی گردد، اما در نهایت متوجه جنبه ای از خود می شود که سرکوب شده است...
یک گروه موسیقی محبوب دبیرستانی توسط یک شرکت ضبط مستقر در توکیو شناسایی می شود. گروه درگیر یک تصادف رانندگی می شود، با این حال بسیاری از امیدها را از بین می برد. گروه یک نوار دمو از دختری که در پایگاه نیروی دریایی زندگی می کند دریافت می کند. آنها دوباره تقویت می شوند.
داستان درباره پسری به نام "یونگ بلاک" است که در محله ای فقیر به دنیا می آید. او به دلیل آزار و اذیت دوست پسرهای مادرش از مردان متنفر می شود. او به دنیای مواد مخدر کشیده می شود و برای زنده ماندن دست به دزدی می زند. او در زندگی خود عشق و دوستی را تجربه می کند، اما در نهایت تنها و بی اعتماد باقی می ماند.
1945، لنینگراد. جنگ جهانی دوم، شهر را ویران کرده است، ساختمانهای آن را تخریب کرده و شهروندان خود را از نظر جسمی و روحی در تنگنا قرار داده است. دو زن جوان در تلاش برای بازسازی زندگی خود در بین ویرانه ها، به جستجوی معنا و امید می پردازند ...
پلیسی برای پیوستن به تیپ ضد جرم مونتفرمیل به پاریس نقل مکان می کند. او از دنیایی زیرزمینی پرده برداری کرده که تنش های میان گروه های مختلف در آن ادامه ی داستان را رقم می زند.
در سواحل داکار در ساحل اقیانوس اطلس، برج مدرنی در حال ساخت است و کارگرهای ساختمانی این برج چندماهیست حقوق نگرفتهاند و حالا برای رسیدن به آیندهای بهتر تصمیم آن دارند شبانه از راه دریا از کشور فرار کنند اما ماجرا به همین سادگیها نیست. سلیمان، کارگر ساختمانی، دل در گروی آدائه دارد و آدائه نامزد فرد دیگریست…
در روستایی کالیفرنیا، آنا میزبان جشن سال نو است. نینا، دوست دیرینه دبیرستانی به طور غیرمنتظره ای ظاهر می شود و احساسات ماریا را آشکار می کند. در طول شب، ماریا با احساسات خود مبارزه می کند..