ریوجی اوشیما، یک قمارباز است که سایگا را در دفاع از خود میکشد و خود را برای رهبری مردان ناتوان میداند، در معبدی با خودش خلوت میکند تا تاوان اعمالش را جبران کند....
هنری چهارم مرده و هال پادشاه است. در حالی که انگلستان در وضعیت ناآرامی قرار دارد، او باید جوانی سرکش خود را پشت سر بگذارد و در تلاش برای جلب احترام اشراف و مردم خود باشد...
شامگاه قبل از شب کریسمس، ویلده در حالی که با دوستانش در ایستگاه مرکزی وقت میگذراند، متوجه میشود که مادرش تصادف کردهاست. او مجبور میشود با پدر بیولوژیکیاش تماس بگیرد، اما میخواهد به توکیو فرار کند.
جیسون در دوبلین با برادر جدا شده خود، یک معتاد در حال بهبودی، دیدار می کند. این دیدار، باعث می شود که آنها با گذشته خود کنار بیایند و به آینده امیدوار شوند...
فیلم "You People" داستان دانشجوی سیاهپوستی را روایت میکند که در خانوادهای سفیدپوست بزرگ شده و در محیطی که با فرهنگ او بیگانه است، دچار بحران هویت میشود. دوست صمیمی او نیز جوانی سفیدپوست است که به فرهنگ هیپ هاپ علاقه دارد. ورود یک دختر جذاب به زندگی دانشجو، ماجرا را پیچیدهتر میکند. فیلم با نگاهی طنزآمیز به کلیشهها و مسائل نژادی میپردازد.
آندره پسر جوانی است که در یک محله صنعتی در برزیل ، نزدیک یک کارخانه قدیمی آلومینیوم زندگی می کند. یک روز او دفترچه ای از یکی از کارگران کارخانه را پیدا می کند.
یک نقاش آمریکایی که پس از درگذشت نامزدش، به تنهایی در طبیعت بکر ایسلند آواره شده است، با تمام شدن داروهایش، در مواجهه با رفتارهای اجباری خود قرار میگیرد. او در تلاش است تا دریابد که این رفتارها ناشی از بیماریاش است یا اینکه او به طور ناخواسته در حال کشف اسرار پنهان گذشته است.
دختری جوان در میانهی سفری به اروپا، به طور اتفاقی با فردی از اهالی آنجا آشنا میشود. این آشنایی مسیر زندگیاش را عوض کرده و او را به دل یک قصهی عاشقانه میکشاند...
سایههای فریاد از تپهها فراتر میروند. قبلا هم اتفاق افتاده است. اما این آخرین بار خواهد بود. چند نفر آخر آن را حس می کنند و در اعماق جنگل عقب نشینی می کنند. آنها به سیاهی فریاد می زنند، همانطور که سایه ها از بین می روند،..
داستان دربارهی مرد جوانی انزواطلب است که شیفتهی یک دختر وب کم میشود که در همان آپارتمان او زندگی میکند. او با وجود احساسات متضاد، با این دختر دوست میشود.
سد زنی در نزدیکی دریاچهای پیدا میشود. به نظر میرسد قاتل از یک افسانه محلی باستانی درباره مجازات گناهکارانی که خشم خدا را برانگیختهاند، تقلید کرده است. تحقیقات پیچیدهای برای کاپیتان روماگنات و افسر لوفاور آغاز میشود.
"اولیه سوای"، مجموعهدار موسیقی، تنها دوست خود را که یک ولگرد پر سر و صدای روسی است، استخدام میکند تا به او برای دزدیدن یک صفحهی گرامافون 78 دور از املاک خانوادگیاش کمک کند...
بارنابی، جوانی 29 ساله، بیکار و بیپول است. او از سوی دوست دخترش ترک شده و در ماشین خود زندگی میکند. اما سرنوشت به او لبخند میزند و او دوباره با مدیسون، دوست قدیمی خود، ملاقات میکند. مدیسون به بارنابی کمک میکند تا زندگی خود را تغییر دهد و در این مسیر، عشقی بین آنها شکل میگیرد.