میراندا چستر آماده است تا بهترین کریسمس زندگی خود را تجربه کند. او به شهر کارلتون هیث بازگشته، جایی که سال گذشته عشق خود را یافته و خانوادهای را که هرگز از وجود آنها خبر نداشت، پیدا کرده است...
دو زن که از عدم صداقتی که در قرار ملاقات و روابط می بینند ناراضی هستند، تصمیم می گیرند با یکدیگر پیمان ببندند تا 24 ساعت را با هم بگذرانند تا راهی جدید برای ایجاد صمیمیت پیدا کنند...
در حین کار بر روی یک قطعه یادبود برای یک همکار مرده، یک گزارشگر خبری معروف مسیر داستان تلویزیون را گم می کند و بخشی از رابطه پدر و دختری با نوجوانی می شود که پشت سر گذاشته شده است...
دو شخصیت اصلی داستان در یک صحنه نسبتاً جذاب در رختخواب، رابطه خود را حل و فصل میکنند. آنها پس از دو سال از زمانی که در یک برنامه تلویزیونی واقعنما با هم کار میکردند، دوباره به هم میرسند...
زندگی در زمین بسکتبال، مانند زمان بازی، پر از لحظات حساس و سرنوشتساز است. دیلن باکستر، سرمربی تیم بسکتبال AAU واریرز میشیگان، در تلاش برای رساندن تیم خود به قهرمانی ملی، دائماً در این لحظات حساس قرار دارد...
پس از از دست دادن عشق زندگیاش به دست یک شاهزادهی فلسطینی، جوانی یهودی که قدرت ماوراءالطبیعی دارد از مردمانش دفاع کرده و همهچیز را فدا میکند تا انتقام عشقش، مردمش، و خدایش را بگیرد.
یک رقصنده hula در حال فرار از دست افرادی که به او آسیب رسانده اند، با مردی که روحش شکسته است برخورد می کند. آنها با هم سفری را به یک دنیای پنهان آغاز می کنند. در طول سفر، آنها با هم پیوندی از طریق انسانیت، طبیعت و فرهنگ ایجاد می کنند...
زن جوانی پس از اینکه به سختی از چنگ یک شکارچی مرگبار فرار می کند، به شهری دورافتاده می گریزد، جایی که زندگی خود را بازسازی می کند و مرد رویاهای خود را پیدا می کند... تا اینکه مرد کابوس هایش او را دوباره پیدا می کند...