پانصد سال پیش، هوی بو در یک بازی با ورق تقلب کرد، بنابراین با نور رعد به یک روح تبدیل شد. در تمام این مدت، او در قلعه تنها زندگی کرده است، بدون اینکه کسی بترساند. تا زمانی که پادشاه جولیوس برای عروسی خود به آنجا می رود ، هوی بو می داند که باید از تمام ترفندهای خود برای حفظ مجوز ارواح که مدت ها تلف شده است استفاده کند..
یک قاتل زنجیرهای به جرم قتل زنهای باردار ، به اعدام محکوم میشود ، اما بیست سال بعد جنازهی او در زندان زنان پیدا میشود . حال دوباره این قاتل با قدرتی بیشتر و به همراه نیروهای شیطانیاش ، قصد دارند تا دوباره کارهای فاسد خود را تکرار کنند و باید جلوی آنها گرفته شود ...
دو برادر که قرار است به بزودی به ویتنام اعزام شوند، برای آخرین بار همراه دوستانشان به یک سفر جاده ای آمده اند، اما در راه تصادف کرده و مجبور می شوند کلانتر محل را به صحنه تصادف بیاورند. از این رو حوادثی وحشتناک به وقوع می پیوندد و آنها به یک خانه در نقطهای دور افتاده برده می شوند و ...
شرکتکنندهای که پس از حذف شدن از یک برنامه تلویزیونی واقعنما، دچار جنون شده است، گروهی از دانشجویان دختر را در صحنه فیلمبرداری برنامه خیالی خودش به گروگان میگیرد، جایی که بازندهها سرنوشت مرگباری پیدا میکنند.
پروفسور هیدکی ساتومی یک تکه روزنامه با عکس دختر پنج ساله اش نانا را در قسمت فوت اعلام کرد. او همسرش آیاکا ساتومی را می بیند که سعی می کند دخترش را از کمربند ایمنی آزاد کند ، هنگامی که یک کامیون بدون فرمان با اتومبیلش برخورد می کند و نا را می کشد.
یک شرور سابق هیپ هاپ به محله سابق خود باز می گردد و باید با گروهی از شکارچیان خون آشام متحد شود تا منطقه را از شر خون آشام هایی که منطقه را تسخیر کرده اند خلاص کنند...
شش محکوم فراری و گروگان ناامیدانه به سمت مرز مکزیک می دوند، جایی که به گنج گمشده ای از ثروت ناگفته برخورد می کنند و به جای آن مرگ حتمی را در صحرای آریزونا می یابند...
خانوادهای به شهر کوچکی در کالیفرنیا نقل مکان میکنند، جایی که قصد دارند زندگی جدیدی را در حالی که مدیریت یک تشییع جنازه متروکه را اداره میکنند، آغاز کنند. مردم محلی از این مکان که گمان می رود در زمین خالی از سکنه باشد می ترسند...