فیلم "لومینا" داستان چهار دوست را روایت میکند که در جستجوی دوست ربودهشده خود به اعماق زمین سفر میکنند. سرنوشت این چهار دوست در این سفر پرمخاطره که از بیابانهای آمریکا تا شنزارهای صحرا امتداد مییابد، برای همیشه تغییر خواهد کرد.
دکتر اریک پرینس، باستانشناسی خبره، در جزیرهای کوچک در دریای کارائیب، به کشفی خارقالعاده دست مییابد: آثاری از یک تمدن باستانی و پیشرفته که قدمتش به دوران ماقبل تاریخ بازمیگردد. در حین کاوشهایش، با زنی مرموز و زیبا به نام آرورا بِی آشنا میشود و دل به او میسپارد.
داستان زوج جوانی را روایت میکند که در شوق انتظار نخستین فرزند خود هستند. در همین ایام، ناچار میشوند از مادربزرگ بیمار و بیگانهای که سالهاست از آنها دور بوده، پرستاری کنند.
یک زن باردار جوان متوجه میشود که دوست پسر بینقصش ممکن است یک راه رونده خواب خطرناک باشد، زمانی که از ناپدید شدنهای عجیب و غریب و قتلهایی که در منطقه رخ میدهد، آگاه میشود.
رازی که سالها ایستگاه مترو روکافورت بارسلونا را لرزانده است، زمانی که لورا در این ایستگاه قدیمی و آرام شروع به کار میکند و متوجه میشود که افراد زیادی در شرایط عجیبی در آنجا جان خود را از دست دادهاند...
تد و مکسی برای اینکه تد بر ترس خود از ارتفاع غلبه کند، به سفری برای صخرهنوردی میروند. در جنگل، موجودی ناشناخته پیدا میکنند و ماجراجویی خود را فیلمبرداری میکنند. بعدها، فیلم آنها توسط فردی ناشناس کشف و تدوین میشود. آنها در ابتدا به جنگل رفتند تا به تد کمک کنند بر ترس خود از ارتفاع غلبه کند، اما در عوض، با تهدیدی بسیار بزرگتر مواجه شدند.
زندگی جیکوب با بستری شدن همسرش مایا در بیمارستان روانی به دلیل افسردگی حاد، دستخوش دگرگونی میشود. اکنون او در تنهایی با پسر شش سالهاش مواجه است. پسرش برای مقابله با این شرایط، دوستی خیالی خلق میکند و به ساختن دروازههای سنگی با او مشغول میشود.
مجری یک برنامه رادیویی گفتگومحور شبانه تصمیم میگیرد که از گفتن داستان و مصاحبه با افراد خسته شده است. او خطوط تلفن را باز میکند و داستانها را مستقیماً از ساکنان مارشالتاون میشنود.
دو خواهر و برادر مجرم برای فرار از دست پلیس، در مزرعهای پناه میگیرند که آنها را به گذشته میبرد. در این مکان، آنها با نیرویی مرموز روبرو میشوند که باعث ایجاد تنش شدید بینشان میشود.
در این داستان ترسناک عامیانه و اصیل که بر پایه رویدادهای تاریخی بنا شده، واقعیت با ظواهرش تفاوت بسیار دارد. مردی الکلی که به تازگی همسر خود را از دست داده، ناخواسته درگیر فرقه ای متعلق به قرن نوزدهم می شود که نیرویی اهریمنی را در دل تپه های جنگلی شمال ایالت نیویورک می پرستند.
سه برادر در غرب آمریکا، همزمان با شب آغاز برداشت محصول، برای دیدن جسد جادوگری که دوستشان او را دفن کرده بود، راهی میشوند. آنها ناخواسته به جسد بیاحترامی میکنند و متوجه میشوند تنها راه رفع نفرینی که خانوادهشان را تهدید میکند، سوزاندن جسد پیش از طلوع خورشید است.
در منطقه کامارگ فرانسه، نجمه برای کسب پیروزی در مسابقه گاوبازی محلی، تمرینات دشواری را پشت سر میگذارد. پس از اینکه در یک جشن مورد حمله گاو قرار میگیرد، متوجه تغییرات ناخوشایندی در خود میشود. انتشار خبر حضور یک گاو نر خطرناک و سرگردان، وحشت را در میان مردم محلی پراکنده میکند و به مرگ جوانان منجر میشود.
یک برنامه دولتی میلیونها نفر را مسموم میکند. یک پدربزرگ و نوهاش که در برابر این سم مصون هستند، زنده میمانند و توسط دلالان بیرحم و یک مقام رسمی که مصمم به نجات پسرش است، تحت تعقیب قرار میگیرند. این امر منجر به مبارزهای برای بقا در میان هرج و مرج میشود.
یارا، یک زن جوان 25 ساله مراکشی است که برای تحصیل به پاریس آمده، اما چند ماه است که از خانه بیرون نرفته است. او از کودکی به آگورافوبیا مبتلا بوده و اکنون در خانه محبوس شده و با کابوسهایش دست و پنجه نرم میکند.